2- رياست طلبى‏
نزد هر خردمندى، فرماندهى و اشراف بر يك مجموعه وظيفه و مسؤوليت است نه رياست و مهترى. هر مدير و مسؤولى بايد در برابر مقام مافوق، و از آن مهم تر در برابر خدا، پاسخگوى همه كارهاى انجام شده باشد. و همچنين هر انسانى بايد بر انسان ديگرى حاكم و فرمانده شود كه از نظر كمال و تخصص بر زيردستان برترى داشته و در نقايص و عيوب، منزه‏تر از آنان باشد نه اينكه با فريب و خودنمايى و برترى جويى و رياست خواهى دروغين كه نقص و رذيله است- بخواهد بر همكاران و مجموعه حاكم شودو به ناحق بر آنان فرمان براند. راستى كسى كه بر هواهاى نفسانى و تمايلات درونى خويش حاكم نشده چگونه مى‏خواهد مجموعه‏اى از انسان‏ها را رهبرى و سرپرستى‏كند؟امام كاظم عليه السلام هلاكت و بدفرجامى رياست طلب را قطعى دانسته وفرموده‏است:
«مَنْ طَلَبَ الِّرئاسَةَ هَلَكَ» «2»