فلسفه نوافل
مىدانيم كه هر كار مستحبى اعم از نماز و غير آن، عملى است كه براى استحباب آن از سوى شرع حكمتى وجود دارد و داوطلبانه به دلخواه شخص انجام مىگيرد كه در اين صورت پاداش نيكو دارد و اگر هم انجام ندهد، عقاب و عذابى در كار نيست. در اينجا اين سؤال پيش مىآيد كه فلسفه و علت تشريع كارهاى مستحب از جمله نمازهاى نافلهچيست؟ در پاسخ گوييم چنين كارى دو علّت مهم و اساسى داشته است:
الف- تأكيد بر حفظ نمازهاى واجب
نمازهاى مستحبى، نمازهاى واجب را در برابر گردبادهاى اهمال و سهلانگارى محافظت مىكنند وقصد وسوسه و دستبرد شيطان به وسيله آنها شكسته و دفع مىگردد.به عبارت ديگر، نمازهاى مستحبى سبب تقويت نمازهاى واجب در برابر آسيبها و حوادث احتمالى است. حمّاد بن عبداللّه گويد: علّت تشريع نمازهاى نافله را از امام صادق عليه السلام جويا شدم.ايشان پاسخ داد:علّت چنين كارى تأكيد بر نمازهاى واجب بوده است؛ زيرا اگر نماز مردم جز همين چهار ركعت نماز ظهر نبود، به آن اهميت چندانى نمىدادند و احتمال داشت كه توفيق انجام آن را از دست بدهند، ولى وقتى نافله هم به آن اضافه شده، به خاطر زياد بودنش در انجام آن تعجيل مىكنند، همچنين است نماز عصر ... «1»نكته ديگر اينكه وضع نمازهاى مستحبى، لطف و عنايتى است از جانب خدا براى بندگان، به اين بيان كه بيشتر مردم در بجاى آوردن نمازهاى واجب، از نظر آداب و شرايط پذيرش و گزاردن نمازى خداپسند، كوتاهى مىورزند، از اين رو، خداوند، نمازهاى نافله را راه جبران اين نقيصه قرار داده است: شخصى به نام «ابوبكر» گويد: «حضرت امام باقر عليه السلام از من پرسيد: آيا مىدانى نمازهاى مستحب براى چه وضع شده است؟عرض كردم: فدايت شوم نمىدانم. فرمود: «لِأَنَّهُ إِنْ كانَ فِى الْفَريضَةِ نُقْصانٌ قُضِيَتِ النَّافِلَةُ عَلَى الْفَريضَةِ حَتَّى تَتُمَّ» «2»براى اينكه اگر در نماز واجب كمبودى باشد، نافله آن را جبران كند تا كامل شود.امام كاظم عليه السلام نيز فرمود: «إِنَّ اللَّهَ تَبارَكَ وَ تَعالى أَتَمَّ صَلاةَ الْفَريضَةِ بِصَلاةِ النَّافِلَةِ وَ أَتَمَّ صِيامَ الْفَريضَةِ بِصِيامِ النَّافِلَةِ» «1»خداوند بزرگ، نماز واجب را با نماز نافله و روزه واجب را با روزه مستحب كامل كرده است.
ب- باز بودن مسير تكامل
تشريع انواع عبادتها در اديان الهى براى تكامل و تقرّب انسان به خدا صورت گرفته است كه عبادتهاى واجب، حدّ ضرورى و لازم آن است و هر كس مكلّف است با انجام آن خود را به چنين مرزى برساند.از طرف ديگر، براى آنكه مؤمن توقّف نكند و راه تقرّب بيشتر به رويش باز باشد، عبادتهاى اختيارىِ فراوانى فرا روى او قرار گرفته تا بتواند بدين وسيله سير تكاملى خويش را ادامه دهد. پس هر كه عبادتش بيشتر باشد، تقربش بيشتر است. شاهد اين گفتار، سخن امام كاظم عليه السلام درباره قرآن است: «... دَرَجاتُ الْجَنَّةِ عَلى قَدْرِ اياتِ الْقُرآنِ يُقالُ لَهُ اقْرَأْ وَارْقَ فَيَقْرَا ثُمَّ يَرْقى ...» «2»درجات بهشت به تعداد آيههاى قرآن است. به او (مؤمن) گفته مىشود (آيههاى قرآن را) بخوان و بالا برو، او هم مىخواند و بالا مىرود.حضرت رضا عليه السلام در اين باره فرموده است:بدانيد كه نمازهاى نافله بهخاطر تفاوت مردم در توانشان تشريع شده است؛ زيرا برخى از برخى قوىترند. نمازهاى واجب براى پايينترين سطح وضع شده، سپس مستحبات در پى آن آمدهاست تا قوى و ضعيف در حد توانشان عمل نمايند، بنابراين هيچ كس فراتر از توانش مكلّف نشده است ... همچنين است روزه و حج و براى هر واجبى، مستحبى بدين معنا وجود دارد. «3»
|