الف- آثار دنيوى‏
1- زندگى تلخ و نكبت‏بار: وقتى انسان خود را در محضر و منظر خداوند مى‏بيند و سر تسليم و بندگى بر آستانش زمين مى‏سايد و باور مى‏كند كه همه اجزا و ذرّات عالم وجود در اين پرستش آگاهانه با او هماهنگ هستند، آرامش و نشاطى به او دست مى‏دهد كه در سايه آن، سختى‏ها و دشوارى‏هاى زندگى برايش آسان و قابل تحمّل مى‏شود، ولى قطع پيوند عبادى با خداوند به منزله جدا شدن از كاروان عظيم آفرينش و قدم گذاردن در بيراهه انحراف، گمراهى و تنهايى است. انسان خداپرست با هرگونه سختى و مصيبت مواجه شود چون خود را با مبدأ و منتهاى هستى مرتبط مى‏بيند احساس ضعف و تنهايى نمى‏كند، ولى كسى كه از پرستش خداوند، سر باز زده، هر اندازه هم از ناز و نعمت مادّى برخوردار باشد، از زندگى لذّت نمى‏برد، بلكه همواره احساس پوچى و سردرگمى مى‏كند.
قرآن كريم در اين باره مى‏فرمايد: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرى‏ فَأِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً ...» «1»هر كس از ياد من روى گردان شود زندگى سخت و تنگى خواهد داشت ...

2- اندوه دائمى: گمراهى و تنهايى ناشى از ترك عبادت، خود به خود نوعى وحشت و اندوه هميشگى را به انسان القا مى‏كند كه تا زنده‏است از چنگ آن رهايى نخواهديافت.رسول خدا صلى الله عليه و آله در اين باره فرمود: «إِذا قَصَّرَ الْعَبْدُ فِى الْعَمَلِ ابْتَلاهُ اللَّهُ تَعالى‏ بِالْهَمِّ» «2»هرگاه بنده در انجام وظيفه- از جمله عبادت- كوتاهى كند خداوند او را به اندوه مبتلا مى‏سازد.

3- قساوت قلب: يكى ديگر از آثار ترك عبادت و قطع پيوند با خدا قساوت و سختى دل است. اين بيمارى خطرناك در اثر شكستن حريم قوانين الهى، دورى از خدا و ترك عبادت او به وجود مى‏آيد و در پى آن كار انسان به جايى مى‏رسد كه ديگر هيچ سخن حقّى در دلش نفوذ نمى‏كند گر چه با منطقى روشن و مستدل بيان شود و با فضيلت‏ترين انسانها آن را بگويد. رسول خدا صلى الله عليه و آله در اين باره فرمود: «تَرْكُ الْعِبادَةِ يُقْسِى الْقَلْبَ؛ تَرْكُ الذِّكْرِ يُميتُ النَّفْسَ» «3»ترك عبادت خداوند قلب را سخت مى‏كند و ترك ياد خداوند دل را مى‏ميراند.
4- خود فراموشى: آدمى در اثر غفلت از خداوند، ترك عبادت او و انحراف از مسير فطرت بتدريج به‏مرحله‏اى از گمراهى مى‏رسد كه «خود» را گم و يا فراموش مى‏كند و جسم خاكى خويش را كه «ناخود» است، «خود» مى‏پندارد. او در اين مرحله، همه تلاش خويش را مصروف رفاه و آسايش جسم مى‏كند و از تغذيه و اعتلاى روح خويش باز مى‏ماند.خود فراموشى يكى از نشانه‏هاى بدبختى انسان است، چرا كه در اثر آن، فضايل و امتيازاتى را كه خداوند در وجود او قرار داده و به موجب آن او را بر ساير مخلوقات‏برترى بخشيده از ياد مى‏برد و شخصيت و مقام خود را تا مرز حيوانيت پايين مى‏آورد.
قرآن كريم خدا فراموشى را كه نتيجه ترك عبادت است عامل اصلى خود فراموشى دانسته مى‏فرمايد:
«وَ لا تَكُونُوا كَالَّذينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ اولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ» «1»همچون كسانى نباشيد كه خدا را فراموش كردند و خدا نيز آنان را به «خود فراموشى» مبتلا كرد؛ آنان همان تبهكارانند.

5- نزول بلا: ترك عبادت و اطاعت خداوند و خوددارى از كرنش دربرابر ذات اقدس او انسان را از سايه حفظ و حمايت الهى خارج مى‏سازد و او را در معرض هرگونه بلا و مصيبتى قرار مى‏دهد. نزول بلاها آنچنان انسان را به خود مشغول مى‏كند كه ديگر حال و فرصتى براى توبه، اصلاح و تزكيه نفس و بازگشت به عبادت خداوند برايش باقى نمى‏گذارد.رسول خدا صلى الله عليه و آله اين بازتاب ترك عبادت را چنين ترسيم فرموده است: «تَفَرَّغُوا لِطاعَةِ اللَّهِ وَ عِبادَتِهِ قَبْلَ أَنْ يُنْزِلَ لَكُمْ مِنَ الْبَلاءِ ما يَشْغَلُكُمْ عَنِ الْعِبادَةِ» «2»براى طاعت و عبادت خداوند فراغت بجوييد پيش از آن كه بر شما بلايى فرو فرستد كه از عبادت بازتان دارد.