2- عُجب‏
و آن عبارت است از اينكه انسان خود را به جهت كمالى كه در خويش مى‏يابد بزرگ بشمرد، خواه آن كمال واقعاً در او وجود داشته باشد يا وجود نداشته باشد. «2»شادى و شگفتى از انجام عبادت و خود را قهرمان ميدان عمل دانستن و در پى آن ناز و كرشمه به خدا فروختن و خود را طاووس عليّين پنداشتن نشانه نادانى و كوته‏فكرى است، زيرا انسان خردمند و واقع‏بين با اندكى درنگ و انديشه به‏سادگى درمى‏يابد كه‏نه‏تنها اصل و سرچشمه وجود او از خداست و از خود چيزى ندارد بلكه هدايت يافتن او به راه درست و توفيق انجام عبادت را نيز خدا به او ارزانى داشته است. بنابراين، بنده را چه جاى آن است كه بخواهد بر خداى خويش منّت گذارد و از عبادت دست و پا شكسته‏اى كه به جاى آورده احساس عُجب و افتخار كند؟ بلكه اين خود اوست كه بايد ممنون خداى مهربان باشد و هر چه توفيق عبادت بيشتر پيدا مى‏كند بر سپاس خويش به درگاه الهى بيفزايد. به قول سعدى:
بنده همان به كه ز تقصير خويش
عذر به درگاه خدا آورد

ور نه سزاوار خداوندى‏اش
كس نتواند كه به جا آورد

كسانى كه به لطف و عنايت خداوند، توفيق عبادت او را پيدا مى‏كنند خوب است از شر اين بيمارى خطرناك روحى همواره بر حذر بوده و بدانند كه عُجب دردى كشنده و آفتى بر باد دهنده است كه هستى و حيات عبادات و اعمال نيك را نابود مى‏كند و آنها را تباه مى‏سازد. امام على عليه السلام در تبيين اين حقيقت مى‏فرمايد: «مَنَ أُعْجِبَ بِعَمَلِهِ أَحْبَطَ أَجْرَهُ» «1»كسى كه از عمل خويش شگفت‏زده شود اجر خويش را نابود كرده است.بدبختانه بيمارى عجب، مصيبتى است كه بيشتر دامنگير افراد صالح و نيكوكار مى‏شود، زيرا بدكاران عمل صالحى ندارند تا بخواهند به آن افتخار كنند. امام صادق عليه السلام در اين باره مثال جالبى زده است:دو نفر وارد مسجد مى‏شوند يكى عابد و ديگرى گناهكار سپس در حالى از مسجد بيرون مى‏آيند كه گناهكار، دوست خدا و عابد، گناهكار است! زيرا عابد به عبادت خويش باليده و در انديشه آن بوده، ولى گناهكار در انديشه توبه و استغفار بوده و آمرزش گناهان را از خدا خواسته است. «2»خطر ابتلا به بيمارى عجب از ريا هم بيشتر است، زيرا ريا وقتى محقّق‏مى‏شود كه پاى شخص دوّمى در ميان باشد و او از عبادت انسان مطّلع شود، ولى عجب حالتى قلبى است كه حضور و اطّلاع ديگران در آن نقشى ندارد. همچنين عبادتى كه با عجب آميخته باشد، نه‏تنها ارتقاى معنوى انسان را در پى ندارد، بلكه موجب سقوط و بدبختى او نيز مى‏شود. از اين‏رو امام على عليه السلام گناهى را كه به دنبال آن توبه و پشيمانى باشد از چنين عبادتى بهتر مى‏داند: «سَيِّئَةٌ تَسُوؤُكَ خَيْرٌ مِنْ حَسَنَةٍ تُعْجِبُكَ» «1»گناهى كه (زشتى آن) تو را پشيمان سازد از [عبادت و] كار نيكى كه تو را به عجب وا دارد بهتر است.