عبادت، هدف آفرينش‏
اكنون كه روشن شد خداوند نيازى به عبادت بندگان ندارد و از طاعت آنها سود نمى‏برد و از معصيت آنها نيز زيان نمى‏بيند، اين سؤال مطرح مى‏شود كه: بنابراين چرا ما را آفريده و چه هدفى او را به اين كار واداشته است؟قرآن كريم پاسخ‏هاى متفاوتى به اين پرسش مى‏دهد. يك جا، علّت آفرينش را آگاه ساختن انسان بر علم و قدرت نامحدود و بى‏زوال خداوند معرفى مى‏كند، «2» در جاى ديگر، موضوع آزمايش انسان را مطرح مى‏كند كه خداوند مرگ و زندگى را آفريد تا انسان‏ها را از نظر حسن انجام عمل مورد امتحان قرار دهد، «3» آيه ديگرى، رحمت وسيع الهى و شمول آن را هدف آفرينش انسانها شمرده است «4» و سرانجام، آيه‏اى هم هدف از خلقت و آفرينش انسان را عبادت و پرستش خداوند، ياد كرده مى‏فرمايد: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْانْسَ الَّا لِيَعْبُدُونِ» «5»جنّ و انس را نيافريدم مگر براى آن‏كه مرا عبادت كنند (و از اين طريق، تكامل يابند و به من نزديك شوند).

گرچه در نگاه اوّل چنين به‏نظر مى‏رسد كه ميان آيات فوق، نوعى پراكندگى و اختلاف وجود دارد و هركدام غرض خاصّى را منشأ آفرينش مى‏دانند، ليكن با اندكى تأمّل مى‏توان دريافت كه نه‏تنها تضادّى بين اهداف مزبور وجود ندارد، بلكه از قرار دادن آنها در راستاى يكديگر، يك سير منطقى به دست مى‏آيد كه مقصود اصلى از آفرينش انسان را به روشنى مى‏توان دريافت. به بيان ديگر برخى از اهداف فوق، هدف مقدماتى، برخى هدف متوسط و بعضى هدف نهايى آفرينش هستند.حقيقت اين است كه هدف اصلى از آفرينش انسان، رساندن او به كمال بى‏نهايت است. علم و آگاهى بر قدرت الهى و نيز مسأله آزمايش و امتحان، هريك به‏گونه‏اى زمينه را براى عبادت خداوند فراهم مى‏سازند و عبادت مدرسه تربيت و رشد است. اگر موادّ درسى اين مدرسه با دقّت مورد مطالعه و عمل قرار گيرد، آدمى در پرتو تعاليم نورانى آن، قدم به قدم به كمال مطلق و مطلق كمال كه همان خداوند يكتاى بى‏همتاست نزديكتر خواهد شد و رحمت بى حدّ الهى نيز كه خود به عنوان هدف ديگرى معرفى شده در جاى‏جاى اين سير تكاملى، آدمى را فراخواهد گرفت و او را مدد خواهد كرد.قرآن كريم مقصود اصلى از آفرينش انسان را كه رسيدن به كمال بى‏نهايت است، چنين ترسيم مى‏كند: «وَ أَنَّ الى‏ رَبِّكَ الْمُنْتَهى‏» «1»همانا سرانجام كار همه به پروردگارت منتهى مى‏شود.