حج و خودسازى
مراسم با شكوه حج، علاوه بر اينكه تمام حركاتش عبادت است و بايد با قصد تقرّب به خدا انجام پذيرد، جنبه هدايتگرى دارد و هر يك از اعمال آن بهگونهاى است كه حاجى را ارشاد و هدايت مىكند و به عمق معنويت، خودسازى، تحرك و اميد رهنمون مىشود.حاجى با درآمدن از لباسهاى خويش و پوشيدن لباس احرام احساس مىكند كه از «خود» كنده شده، پوسته پوچ «منيّت» را رها كرده و به «جمع» پيوسته؛ جمعى كه مانند او در جستجوى خدايند؛ جمعى با معنويت و صفا كه بدون هرگونه تشخّصى و تُهى از خودپرستى و جاهطلبى و شهوت مال و تمايل جنسى «لبيك» گوى خدايند.طواف و چرخيدن گرد خانه خدا نيز تمرين اطاعت و تسليم بىچون و چرا در برابر حق و پشت پا زدن به همه زرق و برقهاى مادى و پشت كردن به كاخهاى اهريمنى است كه بايد بهطور دقيق و حسابشده و آگاهانه انجام گيرد و حاجى با تمام وجود خويش پروانه شمع حق گردد و از هرگونه شرك و ريا گسسته، به توحيد خالص رو آورد.
«وقوف» در «عرفات» و «مشعرالحرام» يعنى ماندن در بيابان ماسهاى داغ عرفات كه عرق بدن همه حاجيان را درمىآورد، همينطور گرد و غبار آن بر سر و روى و بدن آنها مىنشيند. سپس كوچ شبانه از عرفات به مشعر و بيتوته شبانه در بيابانى ديگر، كه در درك موقعيت خوارى و ذلّت انسان در برابر خدا بسيار مفيد است، منيّتهاى او را مىكشد و توجّه به خد را افزون مىكند.آنگاه حاجى با مويى ژوليده، بدنى خسته و پرغبار، رهسپار «منا» سرزمين مبارزه با شيطانها و قربانى كردن هواها و هوسها مىشود، شيطان را طرد مىكند و علايق را قربانى كوى دوست مىسازد. بعد از آن با تراشيدن سر، نشان غلامى محبوب بر خود مىزند و براى شرفيابى به محضر دوست، بار مىيابد و به گرد خانهاش مىگردد.همه اين مناسك بايد با «قصد قربت» و آهنگى برخاسته از جان حاجى انجام گيرد تا روح او را مطيع صاحب خانه سازد؛ پنجره معنويّت و خودسازى را به رويش بگشايد، پيام حج را دريابد و در راه پالايش و آراستگى جسم و جان خويش الهام گيرد.
|