اعتدال در عبادت‏
همان طور كه سستى و بى توجهى نسبت به عبادات نافرمانى خداوند را در پى دارد. افراط و زياده روى نيز نتيجه مطلوب نخواهد داشت، زيرا ممكن است در بعضى افراد موجب سرخوردگى و دلزدگى و انحراف و سستى عقيده گردد.امام صادق عليه السلام از رسول خدا (ص) نقل مى‏كند كه فرمود:
«أَلاانَّ لِكُلِّ عِبادَةٍ شِرَّةً ثُمَّ تَصيرُ إِلى‏ فَتْرَةٍ، فَمَنْ صارَتْ شِرَّةُ عِبادَتِهِ إِلى‏ سُنَّتى‏ فَقَدِ اهْتَدى‏ وَمَنْ خالَفَ سُنَّتى‏ فَقَدْ ضَلَّ وَ كانَ عَمَلُهُ فى‏ تَبابٍ. أَما إِنّى‏ أُصَلّى‏ وَ أَنامُ وَ أَصُومُ وَ أَفْطُرُ وَ أَضْحَكُ وَ أَبْكى‏ فَمَنْ رَغِبَ عَنْ مِنْهاجى‏ وَ سُنَّتى‏ فَلَيْسَ مِنّى‏» «1»هر عبادتى را نخست شور و شوقى است كه پس از چندى به سستى مى‏گرايد. كسى كه نشاط و شوق عبادتش به سوى سنت و طريق من ختم گردد، هدايت يافته است و اگر در جهت مخالف رويّه من باشد گمراه خواهد شد و عملش نابود است. آگاه باشيد كه من نماز مى‏گزارم و مى‏خوابم، روزه مى‏گيرم و افطار مى‏كنم، مى‏خندم و مى‏گريم. بنابر اين هر كس از راه و روش من كناره گيرد از امت من نيست.امام صادق عليه السلام در مورد اينكه افراط و زياده روى در عبادت موجب دلسردى و انحراف مى‏گردد، داستانى از فردى تازه مسلمان، بدين گونه نقل مى‏كند:
«مرد مسيحى در همسايگى يك مسلمان زندگى مى‏كرد و بر اثر تعريف و تبليغ مرد مسلمان آن مسيحى به اسلام گرايش پيدا كرد و مسلمان شد. شب فرا رسيد و هنگام سحر همسايه مسلمان به سراغ مرد تازه مسلمان آمد، در زد و او را از خواب بيدار كرده، به نماز شب و عبادت فرا خواند مرد براى اولين بار وضو گرفت و همراه مرد مسلمان به مسجد رفت و تا صبح مشغول عبادت و نماز شد پس از نماز، مرد تازه مسلمان خواست به خانه برود، آن مرد مانع شد و گفت: خوب است به تعقيب نماز و خواندن قرآن مشغول شويم و اگر نيت روزه كنى و روزه مستحبى بگيرى خوب است. پس از مدتى خواست به خانه برود، مرد گفت: چيزى به ظهر نمانده و او را نگه داشت تا نماز ظهر و سپس عصر را خواندند و باز مرد تازه مسلمان خواست به خانه‏اش برود. مرد مسلمان گفت: صبر كن تا غروب نمازمغرب و عشا را نيز بخوانيم. خلاصه او را تا آخر شب نگه داشت و هر دو خسته به خانه برگشتند. شب ديگر وقت سحر شد. مرد مسلمان باز به در خانه تازه مسلمان آمد و از او خواست براى مسجد آماده شود. آن مرد تازه مسلمان گفت: من همان ديشب از اسلام استعفا دادم. من مرد فقيرى هستم و كار مى‏كنم برو يك فرد بيكار پيدا كن كه بتواند هميشه مشغول عبادت باشد.»
امام صادق عليه السلام پس از نقل اين حكايت فرمود:به اين ترتيب آن مرد عابد سختگير كسى را كه وارد اسلام كرده بود، از اسلام خارج كرد ....»و نيز آن حضرت فرمود:در سنين نوجوانى، در حالى كه از شدّت عبادت عرق از سر و صورتم مى‏ريخت، به طواف خانه خدا مشغول بودم. در اين حال پدرم مرا ديده و فرمود: جعفر! پسرم، (اينقدر خودت را در زحمت نينداز) هر گاه خداوند بنده‏اى را به دوستى با خود برگزيند، او را وارد بهشت مى‏كند و عبادت كم او را مى‏پذيرد. (در عوض پاداش بزرگ و زياد به او عطا مى‏كند). «2»
ناگفته نماند كه معيار ميانه روى در عبادت براى هر كس فرق مى‏كند و بستگى به توان و ظرفيت جسمى و روحى هر فرد دارد بطور مثال:رسول خدا صلى الله عليه و آله آن قدر ايستاده نماز مى‏خواند كه پاهايش ورم مى‏كرد. «3»حضرت امير عليه السلام هر شبانه روز هزار ركعت نماز مى‏خواند. «4»البته آن بزرگواران با افراد ديگر تفاوت دارند. اين قبيل عبادات براى آنان افراط نبود. آنها توان آن را داشتند و از چنان ايمان و معرفتى برخوردار بودند كه نه تنها چنين عبادتى آنان را خسته و افسرده نمى‏كرد،بلكه هر چه بيشتر عبادت مى‏كردند، شادابتر و خوشحالتر بودند.بنابراين، اگر امير مؤمنان عليه السلام مى‏فرمايد: «وَ اقْتَصِدْ فى‏ عِبادَتِكَ» «1» در پرستش خدا معتدل باش، در حالى كه خود، هزار ركعت نماز مى‏خواند نسبت به مقام و ظرفيت خود، افراط نكرده است.