ضرورت استقلال فكرى‏
تعدد مكاتب، مرزبندى كشورها و فراوانى ملّتها- صرف‏نظر از حق يا باطل بودن آنها- چيزى جز نتيجه استقلال آنها نيست كه آن هم از استقلال فكرى آنها سرچشمه گرفته است.اسلام و مسلمانان نيز به همان دليل كه با مذاهب و ملل ديگر تفاوت ماهوى دارند، تولّدشان توأم با استقلال بوده و وجودشان با آن تداوم مى‏يابد. از اين رو، قرآن مجيد با صراحت به پيامبرصلى الله عليه و آله گوشزد مى‏كند كه به هيچ عنوان نبايد روحيه آزادگى و استقلال خويش را از كف بدهد و پيرو ديگران بشود: «... وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ اهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ انَّكَ اذاً لَمِنَ الظَّالِمينَ» «1»اگر- پس از دانشى كه (از سوى خدا) دريافت كرده‏اى- از هوسهاى آنان پيروى كنى؛ در اين صورت، بدون شك در زمره ستمگران خواهى بود.همچنين به عموم مردم مى‏فرمايد: «... وَ لا تَتَّبِعُوا اهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَ اضَلُّوا كَثيراً وَ ضَلُّوا عَنْ سَواءِ السَّبيلِ» «2»از هوسهاى جمعيتى كه پيشتر گمراه شدند و ديگران را گمراه كردند و از راه راست منحرف گشتند، پيروى نكنيد.
رهبران و پيروان واقعى اسلام، در هر شرايطى، موظّفند از انديشه ناب توحيدى- كه غنى و پربار است و هيچ نيازى به ديگران ندارد- پيروى كنند و ضمن ترويج و تبليغ آن، دستخوش عقايد و نظريات بيمارِ زورمداران و جهانخواران زرپرست نگردند و با شعارها و شگردهاى پوشالى آنان، صحنه‏هاى سياسى و ميدانهاى مبارزه را ترك نكنند و با اتّكاى به خداوند از هيچ قدرتى نهراسند. قرآن مجيد به رهبر عزيز اسلام ومسلمانان رهنمود مى‏دهد كه نخست، با صلابت و آزاد منشى، انديشه صائب و ناب توحيدى را اعلام دارند: «قُلْ هذِهِ سَبيلى‏ ادْعُوا الَى اللَّهِ عَلى بَصيرَةٍ انَا وَ مَنِ اتَّبَعَنى‏ ...» «1»بگو، اين راه من است، من و پيروانم با بصيرت كامل (جهانيان را) به سوى خدا دعوت مى‏كنيم.آنگاه در مرحله عمل و اقدام، تنها از مكتب حق و حياتبخش خود پيروى كنند و سخن هيچ كس ديگر را گوش ندهند. «اتَّبِعُوا ما انْزِلَ الَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ اوْلِياءَ ...» «2»

آنچه را كه از سوى پروردگارتان به سويتان فرود آمده پيروى كنيد و جز خدا از سرپرستان ديگر پيروى نكنيد.
بر اين اساس، تنها راه استقلال فكرى و حفظ روحيه آزادگى، پيروى دقيق و آگاهانه از انديشه اصيل اسلامى است، در اين صورت، مسلمانان توان آن را دارند كه استقلال سياسى، نظامى، اقتصادى، فرهنگى و مانند آن را حفظ كنند و اگر خداى ناكرده، از معارف و دستورات الهى فاصله بگيرند استقلال روحى و آزادى فكرى خويش را از دست خواهند داد و در نتيجه سياست، اقتصاد و فرهنگ آنان دچار تزلزل خواهد شد و آن چيزى است كه مسلمانان واقعى، هرگز بدان، تن نخواهند داد. به تعبير امام صادق سلام الله عليه: «انَّ الْمُؤْمِنَ اشَدُّ مِنْ زُبُرِ الْحَديدِ، انَّ الْحَديدَ اذا دَخَلَ النَّارَ لانَ وَ انَّ الْمُؤْمِنَ لَوْ قُتِلَ وَ نُشِرَ ثُمَّ قُتِلَ لَمْ يَتَغَيَّرْ قَلْبُهُ» «3»همانا مؤمن از آهن پاره، سخت‏تر است؛ آهن وقتى در آتش بيفتد، نرم مى‏گردد، ولى مؤمن اگر كشته شود و زنده شود، باز هم كشته شود ... قلبش (و فكر و روحش) دگرگون نمى‏شود.