معيار سنجش كفر و دين‏
تعظيم شعائر- همان گونه كه ياد شد- بهترين وسيله شناخت مؤمنان واقعى از كافركيشان منافق است، كسى كه به ظاهر احكام خدا، وقعى نمى‏نهد، به حقيقت آن نيز ايمان نياورده و هر كس شعائر خدا را وسيله رسيدن به اغراض مادّى خويش قرار دهد، دين را به بازى گرفته و آرم نفاق بر جبهه دارد و چهره زشت و كفر پيشه خود را در پس شعائر دينى پنهان ساخته است.در جنگ صفّين، شخصى به حضور اميرمؤمنان صلوات‏الله عليه آمد و گفت: ما و اين گروهى كه با آنان مى‏جنگيم، به يك آرمان معتقديم، پيامبرمان يكى است، نمازمان شبيه هم است، در يك صف، حجّ مى‏گذاريم، اگر ما مسلمانيم، آنان را چه بناميم؟! امام با تلاوت آيه 253 بقره فرمود: وقتى ميان ما- كه سردمدار و پيشواى دين هستيم و به خدا و قرآن و پيامبر نزديكتر و به حق سزاوارتريم- و ديگران، اختلاف رخ دهد، روشن است كه جبهه حق را ما تشكيل داده‏ايم و مؤمن واقعى ما هستيم و طرف مقابل، كافر است و خدا خواسته كه ما با آنان بجنگيم و ما به خواست و اراده الهى با آنان پيكار مى‏كنيم. «2»شخص ديگرى با همين پرسش نزد امام آمد، حضرتش او را به عمّار ارجاع داد، عمّار در پاسخ او گفت: من، در ركاب پيامبر (ص) سه مرتبه- در جنگ احد، بدر و حنين- با آن پرچمى كه تو در دست «عمروعاص» مى‏بينى جنگيده‏ام و اين پرچم چهارمين آنهاست كه نه تنها از آنها بهتر نيست كه بدتر و تبهكارتر است. جايگاه ما درست در جايگاه پرچم‏ رسول خدا (ص) در نبردهاى بدر و احد و حنين قرار دارد، همچنان كه اينان در جايگاه پرچم مشركان از احزاب مختلف قرار دارند. آرزو دارم كه معاويه و همه همراهانش يك نفر شوند و من سر آن يك نفر را از روى تنش بردارم و قطعه قطعه‏اش كنم، به خدا سوگند، ريختن خون همه آنها از خون يك گنجشك هم رواتر است! «1»
خوارج نيز با شعارهاى تند و افراطى، روياروى امام قرار گرفتند، ولى در پس شعارهاى آنان، به جاى شعور توحيدى و رضاى الهى، خشكه مقدّسى، جمود و ياوه نهفته بود، بگونه‏اى كه امام على (ع) پيرامون شعار اصلى آنان «لاحُكْمَ الَّالِلَّهِ» «2» (حكومت، تنها از آن خداست) فرمود: «كَلِمَةُ حَقٍّ يُرادُ بِها باطِلٌ» «3»
اين شعار، درست و بر حق است ليكن آنان، قصد ياوه دارند.بنابراين، آنچه صف معاويه، خوارج و همپالگى‏هايشان را از صف اهل بيت (ع) جدا مى‏سازد- گر چه ممكن است شعارهايشان همسان باشد- اين نكته است كه آنان، چهره كريه و كافر كيش خويش را در پس اين شعارها پنهان كرده و آن را دستاويز اهداف شوم و شيطانى خود قرار داده‏اند واينان، نه تنها شعائر توحيدى را از صميم قلب پذيرا شده‏اند، بلكه براى تحقّق آن فداكارى مى‏كنند، آنها نان دين مى‏خورند و اينها جان بر سر دين مى‏نهند، اينان چنان بودند كه امام راحل (ره) فرمود:
-9ما مفتخريم كه ائمه معصومين ما صلوات‏اللّه و سلامه عليهم در راه تعالى دين اسلام و در راه پياده‏كردن قرآن كريم- كه تشكيل حكومت عدل يكى از ابعاد آن است- در حبس و تبعيد به سر برده و عاقبت در راه براندازى حكومتهاى جائرانه و طاغوتيان زمان خود، شهيد شدند. «4»ولى جبهه نفاق پس از آنكه به اهداف مادى خويش دست يابند، با گستاخى تمام،همه شعائر الهى را به بوته فراموشى مى‏سپارند، بلكه آنها را به استهزا مى‏گيرند، چنان كه معاويه پس از مسلّط شدن بر مسند خلافت و صلح با امام حسن عليه‏السلام، رهسپار كوفه شد و در «نُخَيْله»- كه زمانى اردوگاه نيروهاى اميرمؤمنان صلوات الله عليه بود- سخنرانى كرد و ضمن آن گفت:به خدا سوگند من با شما (شيعيان) نبرد نكردم كه نماز بخوانيد و روزه بگيريد يا حج به جاى آوريد، بلكه با اين هدف جنگيدم كه قدرت را در دست گيرم و بر شما حكومت كنم و اكنون به مراد خود رسيده‏ام! «1»وى با همين بينش در مدّت بيست سال كه فرمانرواى بى‏چون و چراى جهان اسلام بود، به تخريب و استهزاى شعائر دينى پرداخت، به جاى روز جمعه در روز چهارشنبه نماز جمعه اقامه كرد!!، بِسْمِ‏اللَّه الرَّحْمنِ‏الرَّحيم و تكبيرهاى آخر نماز را عمداً ترك نمود، هنگام احرام حج «تلبيه» را ترك كرد و .... «2»فرزند تبهكارش- يزيد- نيز وقتى بر اريكه قدرت تكيه مى‏زند، همين روش خائنانه را ادامه مى‏دهد. به عنوان مثال، در يكى از ترانه‏هاى مجلس عيّاشى خويش چنين مى‏سرايد:
اى ياران همپياله من برخيزيد و به نواى دلنواز مطرب گوش دهيد و جامهاى پى در پى را سركشيد و معنويت را فراموش كنيد، نغمه دلپذير چنگ، مرا از نداى اللّه اكبر اذان باز مى‏دارد و من، حوران بهشتى را با شراب تهِ خم عوض كرده‏ام! «3»