ديدگاه اسلام
اسلام به «تجاوز» به عنوان يك اصل منفى نگريسته و آن را در همه شؤون زندگى و به معناى واقعى كلمه بشدّت محكوم كرده و به هيچ كس- از رهبر اسلام گرفته تا كوچكترين مسلمان- اجازه كمترين تجاوز را نداده است، چرا كه تعدّى- از هر نوعى كه باشد- با هدف آفرينش و فرستادن پيامبران و كتابهاى آسمانى در تضادّ است و آن اقامه عدل و قسط در جامعه بشرى است؛ «لَقَدْ ارْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ انْزَلْنا مَعَهُمُالْكِتابَ وَالْميزانَ لِيَقُومَالنَّاسُ بِالْقِسْطِ ...» «2»ما فرستادگان خويش را با دلايل روشن فرستاديم و همراه آنان، كتاب و ميزان نازل كرديم تا مردم به عدالت قيام كنند.بديهى است كه تعدّى و تجاوز، بسان شعلههاى سركش، اساس حق و عدالت رادر كام خود فرو مىبرد و نابود مى سازد. در اينجا دو نكته قابل تأكيد است:نخست اينكه، ممنوعيت و حرمت تجاوز شامل دو سوى افراط و تفريط آن مىشود، يعنى همان گونه كه اقدام در جهت ناديده گرفتن و زير پا نهادن حقالناس و حقاللّه، تجاوز محسوب مىشود و محكوم است، سكوت و عدم اقدام نيز اگر منجر به تضييع حقوق ياد شده شود، تعدّى به حساب مىآيد و زشت و ممنوع است. به عنوان مثال، همان طور كه آتشافروزى و جنگطلبى و كشتار بىگناهان، حتى كافرانى كه سر جنگ با مسلمانان را ندارند، حرام است، بىاعتنايى به تحركات دشمن، شركت نكردن در دفاع از كشور و ملّت اسلامى و فرار از جبهه نيز تجاوز از حد و مرز «جهاد» محسوب مىشود و جايز نيست. در تأييد اين مطلب به دو آيه زير توجه كنيد:
«... يَقْتُلُونَالنَّبيّينَ بِغَيْرِالْحَقِ ذلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا يَعْتَدوُنَ» «1»پيامبران را به ناحق مىكشتند؛ اينها بدين خاطر بود كه آنها (يهود) گنهكار و متجاوز بودند. «... فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا بِما كَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ كَذلِكَ نَطْبَعُ عَلى قُلُوبِ الْمُعْتَدينَ» «2»به چيزى كه پيشتر تكذيب كرده بودند، ايمان نمىآوردند، اين چنين بر دلهاى متجاوزان مهر مىنهيم.
روشن است كه، آيه نخست به جانب افراط و آيه دوم به جانب تفريط نظر دارد.نكته دوّم اينكه، نهى شديد از تجاوز و تعدّى- همانگونه كه گذشت- عام و مطلق است و هر چه را اسم تجاوز بر آن صدق كند، شامل مىشود، ولى اگر مسلمانان بطور فردى يا گروهى مورد تعدّى قرار بگيرند، حق دارند با متجاوز، مقابله به مثل كنند تا از تجاوز خويش، دست بردارد: «... فَمَنِاعْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَااعْتَدى عَلَيْكُمْ ...» «3»هر كس بر شما تعدّى كرد، همانند آن به او تعدّى كنيد!علّامه طباطبايى در تفسير اين آيه مىنويسد:امر به تجاوز در اين آيه- با اينكه در آيه 190 همين سوره فرمود: «انَّهُ لايُحِبُالْمُعْتَدينَ»: خداوند متجاوزان را دوست ندارد- به اين خاطر است كه تجاوز اگر در برابر تجاوز نباشد، نكوهيده است، ولى اگر به خاطر جلوگيرى از تجاوز باشد، نه تنها نكوهيده نيست، بلكه نوعى تكامل و ترقّى از ذلت و خوارى و اوج گرفتن از پستى بردگى و ستم و ناحق است، همانند تكبّر در برابر متكبّر و فرياد ستمديده، عليه ستمگر. «4»در اينجا سخن مرحوم طبرسى قابل دقّت است كه مىنويسد:مفهوم آيه اين است كه شما متجاوز را به سزاى تجاوزش، مجازات و مقابله به مثل كنيد ولى كار شما در واقع، تجاوز محسوب نمىشود و اينكه قرآن آن را تجاوز ناميده بدين سبب است كه عمل شما تلافى و شبيه عمل متجاوز است، گر چه آن، ستم و ناروا است و اين، عدالت و برحقّ است. «1»
|