فصل دوّم: اصول و ارزشهاى اسلامى در رفتار سياسى‏


هر گونه رفتار و گفتار نيكى كه از انسان سربزند، همين طور ترك سخن و عمل زشت يعنى انجام بايسته‏ها و ترك نبايسته‏ها، خواه كوچك باشد، خواه بزرگ و خواه كم باشد، خواه زياد، از نظر اسلام، پسنديده و ارجمنداست. بطور مثال؛ دادن چند دانه گندم به يك گنجشك ونجات انسان مؤمن و دانشمندى كه از گرسنگى در حال مرگ است، هر دو، كارى انسانى، اخلاقى و ارزنده است، ولى تفاوت آنها به اصطلاح، از زمين تا آسمان است؛ اگر كسى كار نخست را ترك گويد، درست است كه يك كاستى جزئى و اندك در كمالات روحى او پديد آمده، ولى چنين كسى از سوى خردمندان مورد نكوهش قرار نمى‏گيرد و به اوصافى چون «بى‏عاطفه»، «جانى» «سنگدل» و «وظيفه نشناس» متّهم نمى‏شود، برخلاف آن كس كه نسبت به مرگ و حيات همنوع خود بى‏تفاوت است. او نه تنها در اين دنيا سزاوار هر گونه توبيخ است، بلكه در سراى باقى نيز شايسته دوزخ است، چرا كه ارزش بسيار والايى را زير پا نهاده كه خداوند و خردمندان هرگز به پايمال شدنش، رضايت نمى‏دهند.در ميان همه ارزشهاى اخلاقى، از جمله اخلاق سياسى، چنين نوسانى وجود دارد و فضايل اخلاقى گرچه بطور مطلق، زيبا و پسنديده‏اند، ولى در برابر يكديگر، نسبى بوده، شدّت و ضعف دارند و حتى برخى را مى‏توان فداى برخى ديگر كرد و همواره بايد «اهمّ» بر «مهّم» ترجيح يابد و بر «اصول» بيش از «فروع» تأكيد شود.عناوين ارزشمندى چون، امر به معروف و نهى‏از منكر، حفظ وحدت، عزّت، استقامت، خيرخواهى، رازدارى، تولّى و تبرّى و تأليف قلوب، به نظر ما در حيطه اخلاق‏سياسى، از اولويت نخست برخوردار است و سياستمداران نظام اسلامى حتماً بايد بدان متصّف باشند كه به خواست خدا در اين فصل به تبيين آنها مى‏پردازيم.