1- جاه طلبى‏

حقيقت «جاه» به دست آوردن دلهاى مردم براى واداشتن آنها به فرمانبرى خويش است و «جاه طلب» همواره درصدد فرمانبر كردن ديگران و فرمان دادن به آنهاست و براى چنين كارى، نخست با ظاهر سازى، در دل مردم نفوذ مى‏كند، سپس به واسطه اين نفوذ، آنها را به خدمت خويش مى‏گيرد. «1»خواستن جاه و مقام، از خواسته‏هاى فطرى انسان است و داشتن آن به اندازه‏اى كه انسان محترمانه زندگى كند، ضرورى است، چنانكه هر كس بايد در دل خانواده، همسر، فرزندان، دوستان، همكاران و ... جاى داشته باشد تا گذران زندگى او و دستيابى به كمالات روحى و سعادت اخروى، همراه عزّت و احترام باشد.از سوى ديگر داشتن جاه و مقام واقعى نيز محبوب و پسنديده است، همانند مقام ولايت و رياست دينى كه خدا به پيامبران، امامان و عالمان ربّانى عطا مى‏كند. چنين منزلتى، عطيه الهى است و آنان كه شايستگى آن را دارند، بايد در اين جايگاه رفيع قرار گيرند و مردم نيز موظّفند آنان را گرامى داشته و فرمانشان را اطاعت كنند. گرچه نبايد، هواى رياست و ميل به جاه و مقام داشته باشند.امّا اگر كسى بدون داشتن لياقت و شايستگى، هواى رياست در سر بپروراند و درصدد تفوّق و برترى جويى برآيد، زشت و ناپسند و از رذايل اخلاقى است، خواه محدوده رياست طلبى او وسيع و گسترده باشد، مانند دستيابى به يك يا چند كشور، وزارت و امثال آن، خواه محدود به رياستى چون شهردارى يك شهر كوچك يا رياست محله و قبيله و خاندان و مانند آن باشد؛ آنچه در اين بخش آورده‏ايم، پيرامون همين قسم است. «1»