2- ارتباط اخلاق و سياست
بدون ترديد، همه علوم انسانى- كه به نحوى با انسان و وابستگيهاى او در تماسند- به خاطر اشتراك در موضوع (انسان و عوارض او) كم و بيش باهم در ارتباطند. متخصصان علوم سياسى نيز معتقدند كه سياست، ارتباط نزديكى با علوم مختلف از جمله، علوم طبيعى، اجتماعى، تاريخ، جغرافيا، اقتصاد، اخلاق و ... دارد. «1» «متفكّران سياسى اروپاى عهد باستان و سدههاى ميانه، اخلاق را پيشدرآمد جدايى ناپذير مطالعات سياسى مىدانستند. افلاطون، سياست را جزئى از اخلاقيات مىدانست. از نظر ارسطو- كه علم سياست را ارباب علوم مىدانست- هدف دولت، عملىكردن زندگى خوب است. در سراسر سدههاى ميانه، در اروپا، دين و الهيات بر مطالعه سياست مسلط بود. پس از اين دوره، همه متفكران مكتب ايدهآليستى نظريه جديد، مانند روسو، كانت و هگل، دولت را نهادى اخلاقى مىدانستند كه از رشد اخلاقى انسانها جدايى ناپذير است.» «2»اين نظريه با قرآن مجيد هماهنگ است و خدا مىخواهد، اخلاق نيكو همواره بر عالم سياست و سياستمداران، حاكم باشد. از اين رو، نخستين شرط شايستگى رهبران منصوب از طرف خويش را «عصمت» دانسته و با صراحت، حكومت ستمگران را محكوم مىداند: «... قالَ لايَنالُ عَهْدِىالظَّالِمينَ» «1»خداوند فرمود: عهد من به ستمگران نمىرسد.چنان كه اهداف عالى حكومت صالحان را گسترش فضايل اخلاقى و انهدام رذايل دانسته، مىفرمايد: «الَّذينَ انْ مَّكَّنَّاهُمْ فِى الْارضِ اقامُوا الصَّلوةَ وَ اتَوُاالزَّكوةَ وَ امَرُوا بِاْلمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِالْمُنْكَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُالْامُورِ» «2»همان كسان كه اگر در زمين به آنان قدرت ببخشيم، نماز برپا مىدارند و زكات مىدهند و امر به معروف و نهى از منكر مىكنند كه فرجام كارها از آن خداست.
|