جايگاه بحث
مسلمانان با پذيرفتن دين مقدس اسلام، با خدا پيمان دو طرفه بستهاند كه همديگر رايارى كنند. «1» يكى از وظايف مؤمنان، پشتيبانى مالى، جانى و زبانى از اسلام است. نخستين وظيفه «خمس و زكات» و دومين آن «جهاد» نام دارد و مىتوان پشتيبانى زبانى را هم جهاد زبانى يا غيرت سياسى نام نهاد و معتقد شد كه هر كس با زبان، قلم، هنر، شعار دادن، تظاهرات و مانند آن حرمت اصول اسلامى را در صحنههاى مختلف پاس دارد، «مجاهد فىسبيلاللّه» است؛ زيرا به وصيت امير مؤمنان صلواتاللّهعليه عمل كرده است كه فرمود: «اللَّهَ اللَّهَ فِى الْجِهادِ بِامْوالِكُمْ وَ انْفُسِكُمْ وَ الْسِنَتِكُمْ فى سَبيلِ اللَّهِ» «2»خدا را، خدا را در جهاد با ثروت، جان و زبانتان در راه خدا [در نظر داشته باشيد.]در يك تقسيمبندى، امر به معروف و نهى از منكر نسبت به نيكيها و منكرات سياسى، طبعاً امر به معروف و نهى از منكر سياسى نام خواهد گرفت كه در مقوله غيرت سياسى، جاى مىگيرد، همان گونه كه برخورد فيزيكى با دشمن داخلى و خارجى، يعنى جهاد، نيز اوج غيرتمندى سياسى است كه عزّت و سرافرازى مسلمانان را در برابر دشمن به نمايش مىگذارد. در اين زمينه قرآن مجيد براى به جوش آوردن غيرت مسلمانان، گرفتارى و درماندگى مسلمانان مقيم مكه را به رخ مهاجران و انصار مىكشد تا درصدد طرّاحى نقشه آزادسازى آنان از چنگالهاى ستم قريش برآيند، از اين رو، مىفرمايد: «وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ فى سَبيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَالْوِلْدانِ الَّذينَ يَقُولُونَ رَبَّنا اخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ اهْلُها وَاجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيّاً وَاجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ نَصيراً» «3»
چرا در راه خدا و مردان و زنان و كودكانى كه [به دست ستمگران] تضعيف شدهاند، پيكار نمىكنيد؟ همان افراد [ستمديدهاى] كه مىگويند: «پروردگارا، ما را از اين ديار [مكّه] كه اهلش ستمگرند، بيرون ببر و از طرف خود براى ما سرپرستى قرار ده و از جانب خود، براى ما ياورى تعيين فرما.و ياد و خاطره شهيد ارجمندى را جاودانه ساخته كه در برابر مظلوميّت و حقّانيت موسى عليهالسلام و ستمگرى و نادانى فرعونيان ساكت ننشست و خود را به صحنه رويارويى دو جبهه كفر و ايمان رساند و با تمام وجود از حق دفاع كرد و سرانجام به دست اهل باطل به شهادت رسيد؛ او «مؤمن آل فرعون» است كه با داشتن مقام و موقعيت در دستگاه فرعونى، به آيين موسى (ع) ايمان آورد، ولى آن را كتمان كرد، تا اينكه غيرت دينىاش به جوش آمد و به حمايت مراد خويش همّت گماشت. «1»
|