دسته بندىِ آيات اصلاح

دسته اى از آيات قرآن كريم، مطلق اصلاح را گوشزد كرده اند؛ مانند:
(فَمَنْ امَنَ وَ اَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ)(1).
پس هر آن كس كه ايمان آورد و اصلاح كند، هيچ هراسى ندارد و نبايد غمگين باشد.
(فَمَنْ اتَّقَى وَ اَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ)(2).
پس هر آن كسى كه پرهيز و اصلاح كند، هيچ هراسى ندارد و نبايد غمگين باشد.
(وَ ما كانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرَى بِظُلْم وَ اَهْلُها مُصْلِحُونَ)(3).
و پروردگار تو اين گونه نيست كه شهرها را به ظلم ويران كند در حالى كه اهل آن مصلحند.
(اِنّا لانُضِيعُ اَجْرَالْمُصْلِحِينَ)(4).
ما پاداش اصلاح كنندگان را ضايع نمى كنيم.
تعدادى از آيات هستند كه هر چند در ظاهر مطلقند، ولى با توجه به قراينى كه در

1ـ انعام/ 48.
2ـ اعراف/ 35.
3ـ هود/ 117.
4ـ اعراف/ 170.
? صفحه 154?

كلام آمده، نمى توان آن ها را مطلق دانست، بلكه مى توان گفت كه به موارد خاصى نظر دارند؛ مانند:
(اِلاَّ الَّذِينَ تابُواْ وَ اَصْلَحُوا وَ بَيَّنُواْ فَاُوْلئِكَ اَتُوبُ عَلَيْهِمْ)(1).
مگر آنان كه بازگشتند و اصلاح نمودند و (حقايق را) بيان كردند كه توبه ايشان را بپذيريم.
اين آيه به ظاهر مطلق، چون بعد از آيه كتمان آمده است ـ كه مى گويد: خداوند كتمان كنندگان آيات و بينات الهى را لعنت كرده است ـ حمل بر همين مورد مى شود و كلمه «بيَّنوا» نيز قرينه ديگرى است كه دلالت بر همين مطلب دارد؛ همان طور كه جمله (اِلاَّ الَّذِينَ تابُوا مِنْ بَعْدَ ذلِكَ وَ اَصْلَحُوا)(2) به مورد خاص تهمت به زنان پاك، كه در آيه قبل آمده، مربوط مى شود.
و نيز مانند آيه:
(فَمَنْ تابَ مِنْ بَعدِ ظُلْمِهِ وَ اَصْلَحَ فَاِنَّ اللَّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ)(3).
پس كسى كه بعد از ستمكارى توبه كرد و خود را اصلاح نمود، خداوند توبه او را مى پذيرد.
اين آيه نيز به ظاهر مطلق است؛ اما با توجه به اين كه در آيه قبل، حكم سارق ذكر شده، اين آيه نيز به همين مورد سرقت مربوط مى شود.
غير از آيه هاى فوق، بسيارى ديگر از آيات هستند كه مطلق نيستند و به موارد خاص نظر دارند؛ مانند:
1ـ آيه هايى كه به توبه از گناه و جبران آن نظر دارند
(مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءً بِجَهالَة ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ اَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ)(4).
آن كس كه از روى نادانى كار بدى كرد، سپس بعد از آن از گناه خود توبه و خود را اصلاح نمود، خداوند بخشنده و رحيم است.

1ـ بقره/ 160.
2ـ نور/ 5.
3ـ مائده/ 39.
4ـ انعام/ 54.
? صفحه 155?

(ثُمَّ اِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ عَمِلُواْ السُّوءَ بِجَهالَة ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَاَصْلَحُوا اِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحِيمٌ)(1).
پروردگار تو نسبت به كسانى كه از روى نادانى كار بدى كردند و پس از آن توبه نمودند و خود را اصلاح كردند، پروردگار تو بعد از توبه، بخشنده و آمرزنده است.
2ـ آيه هايى كه بيش تر به اصلاح اجتماعى نظر دارند:
(وَ قالَ مُوسى لاَِخِيهِ هارُونَ اخْلُفْنى فى قَوْمى وَ اَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ)(2).
موسى به برادرش هارون گفت: در ميان اين قوم، تو جانشين من باش و آنان را اصلاح كن و راه تبهكاران را دنبال مكن.
(وَ ما اُرِيدُ اَنْ اُخالِفَكُمْ اِلى ما اَنْهاكُمْ عَنْهُ اِنْ اُرِيدُ اِلاَّ اْلاِصْلاحَ ما اسْتَطَعْتُ)(3).
(شعيب به قوم خود گفت:) من در آن چه شما را از آن نهى مى كنم، سر مخالفت با شما را ندارم و جز اصلاح شما در حدى كه برايم مقدور است، مقصودى ندارم.
3ـ آيه هايى كه به نوع خاصى از اصلاح اجتماعى نظر دارند:
(فَمَنْ عَفَى وَ اَصْلَحَ فَاَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ)(4).
پس آن كس كه در گذرد و سازش كند، پاداش او بر خداوند است.
اين آيه، كه بعد از آيه (جَزاءُ سَيِّئَة سَيِّئَةٌ مِثْلُها) آمده، به گذشتن و اغماض از لغزشى كه طرف مقابل با انسان انجام داده و سازش با او نظر دارد.
(وَ بُعُولَتُهُنَّ اَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فى ذلِكَ اِنْ اَرادُوا اِصْلاحاً)(5).
و شوهران آن ها به بازگرداندن آن ها و رجوع به آن ها سزاوارترند، اگر قصد سازش داشته باشند.
در اين آيه و آيه هاى 35 و 128 سوره نساء، سازش زوجين مورد نظر است.
4ـ آيه هايى كه به اصلاح ذات البين و ايجاد صلح و سازش ميان دو گروه متخاصم از مردم نظر دارند:

1ـ نحل/ 119.
2ـ اعراف/ 142.
3ـ هود/ 88.
4ـ شورى/ 40.
5ـ بقره/ 228.
? صفحه 156?
(وَ تُصْلِحُوا بَيْنَ الْنّاسِ)(1).
ميان مردم سازش برقرار كنيد.
(اَوْ اِصْلاح بَيْنَ الْنّاسِ)(2).
(وَ اَصْلِحُوا ذاتَ بَيْنِكُمْ)(3)
(وَ اِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُواْ فَاَصْلِحُوا بَيْنَهُما)(4).
هرگاه دو گروه از مؤمنين با هم به نزاع برخاستند، ميانشان سازش برقرار كنيد.
(اِنَّما الْمُؤْمِنُونَ اِخْوَةٌ فَاَصْلِحُوا بَيْنَ اَخَوَيْكُمْ)(5).
در حقيقت، مؤمنين برادرند. پس ميان برادرانتان صلح و سازش برقرار كنيد.
5ـ در يك مورد هم اصلاح اموال يتيمان مورد نظر است:
(وَ يَسْئَلُونَكَ عَن الْيَتامى قُلْ اِصْلاحٌ لَهُمْ خَيْرٌ)(6).
از تو اى پيامبر! درباره يتيمان مى پرسند. بگو: اگر به اصلاح حال و رعايت مصلحت احوال آنان بكوشيد بهتر است (از اين كه آنان را بى سرپرست بگذاريد).