تعدد زوجات

از نظر اسلام، ازدواج با چهار زن به صورت دائمى، جايز است. تعدد زوجات در اسلام يك بُعد حقوقى دارد كه بايد جداگانه بررسى شود. و ما در اين جا تنها به نكته ها و احكام اخلاقى آن در قرآن اشاره مى كنيم. خداوند در قرآن كريم مى فرمايد:

1ـ نساء/ 25.
2ـ همان.
3ـ نور/ 33.
? صفحه 67?

(وَاِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ لاتُقْسِطُواْ فى الْيَتامى فَانْكِحُواْ ماطابَ لَكُمْ مِنَ اْلنِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَرُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّتَعْدِلُوا فَواحِدَةً)(1).
هرگاه بيم داريد كه با ايتام به عدالت رفتار نكنيد، پس با زنانى كه مايل هستيد ازدواج كنيد، با دو نفر، سه نفر و چهار نفر از زنان، و هرگاه نگران هستيد كه در ميانشان به عدالت عمل نكنيد پس با يك زن ازدواج كنيد.
درباره مفاد و ارتباط صدر و ذيل و شرط و جزاى اين آيه، وجوه مختلفى بيان شده است. سؤال اين است كه ميان جمله (وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فى الْيَتامى) كه شرط است، و جمله «فَانْكِحُواْ ماطابَ لَكُمْ مِنَ اْلنِّساءِ) كه جزاى اين جمله شرطيه است، چه ارتباطى وجود دارد و چرا خداوند، اين جزا را معلق بر آن شرط كرده است؟ و چرا فرموده است: «اگر مى ترسيد كه با يتيمان به عدالت رفتار نكنيد، دو، سه و چهار زن بگيريد.»؟
در پاسخ به اين پرسش، مفسران وجوه مختلفى را بيان كرده اند كه دو وجه از آن ها روشن تر به نظر مى رسد:
نخست آن كه در ميان اعراب، در اثر جنگ هاى بسيارى كه رخ مى داد، كودكان يتيم فراوان بودند. در چنين وضعيتى، قرآن كريم سفارش كرده كه در اموال يتيمان تصرف نكنيد و اموال آنان را با اموال خود، مخلوط نسازيد. نخستين بار كه آياتى در اين زمينه نازل شد، بعضى از مسلمانان، كه سرپرستى يتيمانى را بر عهده داشتند، نگران شدند تا آن جا كه وقتى غذايى را براى يتيم مى بردند، اگر مقدارى زياد مى آمد، آن را مصرف نمى كردند تا اين كه فاسد مى شد؛ زيرا گمان مى كردند كه در مال يتيم نبايد تصرف كرد.
اين وضع، مشكلاتى را به وجود آورد و عده اى را بر آن داشت كه خدمت پيغمبر اكرم(ص) رسيده و گفتند: ما از تصرف در اموال يتيمان مى هراسيم و در نتيجه، اين مشكلات به وجود آمده است. در چنين شرايط و شأن نزولى بود كه آياتى نازل شد و خداوند در آن ها فرمود كه تصرف شما بايد بر اساس مصلحت يتيم باشد، نه اين كه هيچ گونه تصرفى در مال يتيم نكنيد.
(وَاللَّهُ يَعْلَمُ اْلمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ)(2).
و خداوند، تبهكار را از مصلحت انديش باز مى شناسد.

1ـ نساء/ 3.
2ـ بقره/ 220.
? صفحه 68?

يكى از مشكلات، همين مسئله دختران يتيم بود كه از يك سو، نگهدارىِ آنان دشوار بود و از سوى ديگر، وقتى كه به سن ازدواج مى رسيدند، به خاطر يتيمى، كم تر كسى حاضر به ازدواج با آنان بود. بعضى از مفسران بر اين باورند كه آيه كريمه، فرمان به ازدواج با دختران يتيمى مى دهد كه در خانواده هايشان هستند و داشتن همسر، مانع اين كار نمى شود؛ زيرا مى توانند دو يا سه و يا چهار همسر داشته باشند. پس حكمت اين حكم، آن است كه دختران يتيم، بى همسر نمانند. البته قانون تعدد همسر، كلى است و اختصاص به مورد شأن نزول ندارد؛ اما اصل وضع اين قانون و شأن نزول آيه مذكور، مربوط به دختران يتيم است.
برخى ديگر از مفسران گفته اند كه معناى آيه، اين است كه اگر مى ترسيد كه ازدواج با دختران يتيم باعث تصرف بى جا در اموالشان شود، با زنان ديگرى غير از دختران يتيم ازدواج كنيد. علامه طباطبائى در تفسير الميزان، همين وجه را تقويت كرده اند.
به هرحال، در جواز تعدد زوجات، بين شيعه و سنى اختلافى نيست؛ اما منظور ما از ذكر اين آيه، يادآورىِ نكته اخلاقى آن است كه در جمله (فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ لاتَعْدِلُواْ فَواحِدَةً)به آن توصيه شده است. اگر كسى به هر دليلى، بيش از يك زن اختيار كرد، لازم است كه ميان آنان به عدالت رفتار كند. البته بعضى از حدود و درجات عدالت، از نظر قانونى هم قابل استيفا است؛ اما اگر احتمال مى دهد كه نتواند عدالت را در ميان آنان رعايت كند، بهتر است بر اساس توصيه قرآن، به ازدواج با يك زن اكتفا كند؛ اگر با وجود اين، همسر ديگرى نيز اختيار كرد، عقد ازدواج او از نظر حقوقى باطل نيست و موظف به رعايت عدالت در بينشان خواهد بود و اين، دليل آن است كه توصيه قرآن، يك توصيه اخلاقى است.