مصاديقى از احسان به پدر و مادر

از سوى ديگر آيه هاى گذشته، از مطلق احسان سخن گفته و احسان خاصى را مطرح نكرده اند. بنابراين، هر نوع احسانى را شامل مى شوند؛ اما در آيه هاى ديگرى احسان

1ـ بقره/ 83.
2ـ مريم/ 12 ـ 15.
3ـ مريم/ 31 و 32.
? صفحه 58?

خاصى را توصيه مى كند؛ از آن جمله، در اين آيه مى فرمايد:
(كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوالِدَينِ وَاْلأَقْرَبِينَ بِالْمَعْروُفِ حَقّاً عَلَى اْلمُتَّقِينَ)(1).
بر شما اين وظيفه نوشته شده كه هر يك از شما به هنگامى كه مرگش فرا رسيد، اگر بعد از خود، مالى بر جاى نهاده، چيزى از آن را براى والدين و نزديكان خود، به گونه اى خوب وصيت كند كه اين وظيفه، بر پرهيزگاران، ثابت است.
فقها و مفسران گفته اند كه اين آيه، پيش از آيه هاى ارث نازل شده است و از آن جا كه هنوز حق الارثى براى پدر و مادر تعيين نشده بود، خداوند دستور مى دهد كه فرزند، هنگام مرگ، با وصيت، بخشى از اموال خود را به آنان اختصاص دهد. اما مى توان گفت كه استحباب وصيت براى والدين، حتى پس از نزول آيه هاى ارث نيز به قوّت خود باقى است و آيه بالا نسخ نشده، بلكه وصيت به چيزى بيش از حق الارث، مورد نظر است، به ويژه اگر والدين نيازمند باشند، علاوه بر مقدار ارث، مستحب است چيزى برايشان وصيت شود كه اين، نوعى احسان مالى به والدين است.
بنابراين، شايسته است كه شخص، از ثلث مال خود نيز چيزى علاوه بر حق الارث، براى والدين قرار دهد و اين هم شاهد ديگرى است بر اهميت حق والدين.
خداوند در آيه ديگرى مى فرمايد:
(يَسْئَلُونَكَ ماذا يُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْر فَلِلْوالِدَينِ وَالاَقْرَبِينَ)(2)
از تو مى پرسند: در چه راهى مال خود را صرف كنيم؟ بگو: آن چه را كه صرف مى كنيد، در گام اول، براى والدين باشد و نزديكان و خويشان.
در اين آيه، پيش از همه، نام پدر و مادر را مى برد كه اگر آنان نيازى داشته باشند، بر همه مقدم هستند.
آيه هايى كه تاكنون آورديم، بر احسان مالى تأكيد داشتند؛ اما دسته ديگرى از آيات هستند كه به نوع گفتارى و رفتارىِ احسان نظر دارند؛ مانند اين آيه كه مى فرمايد:
(وَ قَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِيّاهُ وَ بالْوالِدَيْنِ إِحْساناً إِمّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ اْلكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما

1ـ بقره/ 180.
2ـ بقره/ 215.
? صفحه 59?

فَلاتَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لاتَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلا كَريماً * وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الْذُّلِّ مِنَ الْرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّيانى صَغِيراً)(1).
و پروردگار تو فرمان مؤكد داد كه جز او را نپرستيد و به پدر و مادر احسان كنيد و چون به پيرى رسيدند، با ايشان با درشتى و دور از ادب سخن مگوى، بلكه سخنان تو با آن ها آميخته با احترام باشد و از روى لطف و رأفت در برابر آن دو تواضع و فروتنى كن و دعاگويشان باش و بگو: پروردگار من! والدين مرا مورد لطف خود قرار ده، چنان كه از كوچكى، مرا پرورش دادند.
هنگامه پيرى، دورانى است كه پدر و مادر، ضعيف و از كار افتاده شده و به فرزند خويش نياز حياتى دارند. از اين رو، فرزند اخلاقاً و شرعاً بايد حقوق آنان را به ويژه، در اين موقعيت رعايت كند. پدر و مادر تا جوان هستند، معمولا در امور مالى و غيرمالى، نيازى به فرزند خود ندارند و شايد بيش از فرزند خويش كار و تلاش كنند و حتى، به فرزند خود كمك هم مى كنند؛ اما به هنگام پيرى، ديگر قادر نيستند مانند جوانان، براى زندگى تلاش كنند، به ويژه كه دوران پيرى معمولا با بيمارى ها و گرفتارى هاى ديگرى نيز همراه است. طبعاً در چنين موقعيتى، آنان نيازمند كمك و پرستارىِ فرزندان خويش هستند كه بايد با كمال صبر و حوصله انجام گيرد.
در رفتار فرزند با چنين افراد پير و ناتوانى، در بسيارى از موارد، ممكن است فرزند اوقات تلخى، كم حوصلگى و اظهار خستگى كند. قرآن مجيد روى اين موارد، به طور ويژه، تكيه كرده و به انسان توصيه مى كند كه اظهار خستگى نكند و آخ نگويد و طورى نباشد كه پدر و مادر پير او احساس كنند كه فرزندشان از خدمت كردن به آنان خسته شده است: (فَلا تَقُلْ لَهُما اُفٍّ وَ لاتَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلا كَرِيماً).
سپس مى فرمايد: (وَاخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ). مفسران در توضيح اين جمله ـ كه در فارسى، معادلى برايش نداريم ـ گفته اند: پرندگان زمانى كه مى خواهند در برابر پرنده ديگر يا در برابر كسى كه به آن ها رسيدگى مى كند، خضوع كنند، بال هايشان را روى زمين فرود مى آورند. خداوند در اين آيه مى فرمايد: حالت شما در برابر والدين، بايد همانند

1ـ اسرا/ 23 و 24.
? صفحه 60?

حالت چنين پرنده اى باشد، متواضع، فروتن و افتاده باشيد، نه آن كه گردن فرازى كنيد، شانه ها را بالا بيندازيد و درشتى و تندخويى كنيد.