عوامل انحراف و لغزش در قضاوت

عواملى كه موجب لغزش و انحراف قضاوت، در موارد خاص مى شوند، عمدتاً منافع مالى هستند كه يكى از دو طرف دعوا، به عنوان رشوه به او پيشنهاد مى كند تا حكم خود را به ناحق، به نفع وى صادر كند. اين كار، از زشت ترين و بدترين ارزش هاى منفى در مورد رفتار قاضى است و ما قبلاً به اجمال درباره آن سخن گفته ايم.
البته بايد توجه داشت كه رشوه از ارزش هاى منفىِ عام قضاوت است و تنها به رفتار قضات منحصر نمى شود، هر چند كه در ارتباط آن با رفتار قضات، روشن تر است؛ زيرا همان طور كه گرفتن رشوه زشت و حرام است، دادن آن نيز حرام و بد است. بنابراين، ارزش منفىِ رشوه، هم به رفتار قضات مربوط مى شود كه نبايد تحت تأثير رشوه، حكمى به ناحق صادر كنند و هم به رفتار دو طرف دعوا كه نبايد با دادن رشوه به قاضى، در
? صفحه 401?
انحراف حكم قاضى از حق، تأثير بگذارند و در خوردن اموال ديگران با وى همدست شوند. حتى مى توان گفت كه ارزش منفىِ رشوه، به شهادت شهود هم مربوط مى شود؛ زيرا همان طور كه قاضى ممكن است با گرفتن رشوه، حكم به ناحق صادر كند، شاهد نيز مى تواند با گرفتن رشوه، شهادت غلط و ناحق بدهد و در انحراف حكم قاضى تأثير بگذارد. گاهى نيز ممكن است عامل انحراف قاضى، منافع مالى نباشد، بلكه قاضى از يكى از دو طرف دعوا مى ترسد و يا از يكى از دو طرف نامبرده انتظار دارد كه در مواردى، از حمايت و پشتيبانىِ او بهره مند شود و به هرحال، رضايت يك طرف، برايش مطلوب است و اين سبب مى شود كه حكم را به نفع وى صادر كند.
گاهى هم ممكن است عواطف شخصى، مانند روابط خانوادگى و خويشاوندى، موجب شود كه به نفع يك طرف، قضاوت كند و سرانجام، گاهى ديگر هم ممكن است گمان كند كه يك ارزش اخلاقى، او را وامى دارد تا به نفع يك طرف و به زيان طرف ديگر حكم كند؛ مثلاً دو نفر بر سر مالى دعوا دارند كه يكى از آن دو، ثروتمند و ديگرى فقير و نيازمند است و اتفاقاً قرائن و امارات و شواهد نشان مى دهند كه حق با شخص ثروتمند است؛ ولى قاضى براى طرفدارى از محروم و مستضعف، به نفع طرف ديگر، حكم مى كند. اين ها مجموع عواملى است كه مى توانند قاضى را در هنگام صدور حكم و قضاوت، از مسير درست بلغزانند و منحرف سازند و در يك كلمه جامع، مى توان نام پيروى از هواى نفس را بر همه آن ها اطلاق كرد؛ چون آن چه خلاف حق باشد، هواى نفس است، خواه عواطف باشد يا ترس يا مال يا عواطف خانوادگى باشد و يا عواطف اجتماعى، در اين جهت كه همه آن ها پيروى از هواى نفس و خلاف حقند فرقى نمى كنند. از اين جا است كه به ويژه، در مورد قاضى تأكيد براين است كه در مقام صدور حكم، بايد مراقب باشد كه از هواهاى نفس پيروى نكند و از حق انحراف نيابد.
قاضى بايد از نظر اخلاقى در بالاترين سطح تقوا و فضيلت باشد. او كسى است كه مى خواهد عدالت را در جامعه برقرار كند و جلوى ظلم و بيداد را بگيرد. پس خودش قبل از هر چيز و هر كس، بايد عادل باشد و اگر چنين كسى، خود عامل ستم و بيداد در جامعه شد، اين يك فاجعه و يك مصيبت و فتنه اجتماعىِ بزرگ خواهد بود و مصداق آن مثل معروف است كه مى گويد:
? صفحه 402?

هر چه بگندد نمكش مى زنند *** واى به روزى كه بگندد نمك
خداوند در قرآن مجيد با عنوان هواى نفس، به اين عوامل انحراف اشاره كرده و غير مستقيم، قاضيان را از پيروى از هواى نفس برحذر مى دارد. آن جا كه خطاب به حضرت داود مى فرمايد:
(يا داوُودُ اِنّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فى الاَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ الْنّاسِ بِالحَقِّ وَ لاتَتَّبِعِ الْهَوى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللّهِ اِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ بِمانَسُوا يَوْمَ الحِسابِ)(1).
اى داود! تو را خليفه خود در روى زمين قرار داديم. پس ميان مردم به حق حكم كن و از هواى نفس پيروى نكن كه تو را از راه خدا منحرف سازد و كسانى كه از راه خدا منحرف شوند، عذاب شديد در انتظارشان است كه روز قيامت را فراموش كرده اند.
در اين آيه، خداوند به حضرت داود خطاب مى كند كه تو را خليفه خود در روى زمين قرار داديم و سفارش مى كند كه مبادا از هواى نفس پيروى كند كه هواى نفس، او را از راه حق باز ميدارد و نمى تواند قضاوت درستى داشته باشد. قاضى بايد همواره توجه داشته باشد كه كس ديگرى هم از او حساب خواهد كشيد. كسى كه هرگز اشتباه نمى كند و ظالم را به شدت مجازات خواهد كرد و تحت تأثير هيچ مال و رشوه و عوامل ديگرى قرار نخواهد گرفت. درباره پيروى از هواى نفس، كه براى قاضى مطرح مى شود، در قرآن كريم، به چند نكته اشاره شده است؛ از جمله درباره رشوه آمده است:
(وَلاتَأْكُلُوا اَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ وَتُدْلُوا بِها اِلَى الْحُكّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقاً مِنْ اَمْوالِ الْنّاسِ بِالاِْثْمِ وَ اَنْتُمْ تَعْلَمُونَ)(2).
اموال يكديگر را به ناحق مخوريد و (بخشى از اموالتان را به عنوان رشوه) به جيب حاكمان سرازير نكنيد تا با گناه، اموال مردم را بخوريد در صورتى كه مى دانيد (كه حق با شما نيست).
نوع ديگر از هواى نفس، كه قضاوت را تحت تأثير قرار مى دهد، تمايل به حفظ روابط با كسانى است كه در اجتماع موقعيتى دارند تا جايى كه ممكن است اين ميل، قاضى را

1ـ ص/ 26.
2ـ بقره/ 188.
? صفحه 403?

وادار به حكم به ناحق كند. خداوند در اين باره مى فرمايد:
(وَلاتَرْكَنُوا اِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ الْنّارُ وَ مالَكُم مِنْ دُونِ اللّهِ مِنْ اَوْلِياءَ ثُمَّ لاتُنْصَرُونَ)(1).
هرگز به كسانى كه ستمكارند، گرايش پيدا نكنيد كه آتش شما را فرو مى گيرد و جز خدا دوستى نداريد و كسى به يارىِ شما نيايد.
البته اين آيه، مخصوص قاضى نيست؛ ولى اگر قاضى براى حفظ روابط با ديگران، حكم به ناحق كند، مسلّماً مشمول اين آيه خواهد بود.