دفاع از حق خويش

بخش ديگر، درباره عكس العمل شخص، در برابر رفتار غير اخلاقىِ كسى است كه هتك حرمتى از خود وى مى كند يا حقى از حقوق خود او را زير پا مى گذارد و از اين لحاظ مى توان گفت كه اهميت بيش ترى دارد؛ زيرا غير از امر به معروف و نهى از منكر، جنبه دفاعى نيز دارد؛ مانند آن كه كسى مى خواهد مالى را از انسان غصب كند، يا آبرويش را بريزد، يا به ناموسش تجاوز كند و يا حقى را از او پايمال كند. سؤال اين است كه شخص مورد تجاوز، در برابر چنين كسى چه بايد بكند و چگونه عكس العملى بايد داشته باشد؟
در پاسخ مى توان گفت كه در اين مورد، دو فرض تصور مى شود:
نخست آن كه شخص به فكر تجاوز هست؛ ولى هنوز مرتكب تجاوزى نشده است. در اين فرض، شخص بايد از خود دفاع و از تجاوز او به خويش پيشگيرى كند و نگذارد حقش از بين برود.
دوم آن كه شخص متجاوز، مرتكب تجاوز شده و حقى را از اين شخص، زير پا گذارده است و شخص مورد تجاوز مى خواهد حق خويش از وى بازستاند، يا مى خواهد قصاص كند و يا متجاوز را به هر شكل، به مجازات برساند.
در مورد دوم، مى توان گفت: اجمالاً، زيربار ستم رفتن و تن به ظلم دادن، از نظر اسلام مذموم است و اين به صورت يك قاعده كلى، سخن درستى است؛ ولى تطبيق اين كلى بر موارد خاص، كيفيت برخورد با ظالم و تعيين رفتار و عكس العمل، به شكل دقيق، نيازمند دقت و تحقيق بيش ترى خواهد بود.
? صفحه 389?
از بيانات پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) و ائمه اطهار: استفاده مى شود كه دفاع از خويش مطلوب است و حتى در بعضى روايات آمده است كه اگر كسى در دفاع از مال خود كشته شود، پاداش شهيد دارد و در بعضى روايات ديگر وارد شده است كه كشتن كسى كه مى خواهد به ناموس انسان تجاوز كند ـ دست كم، در صورتى كه جز با كشتنش نتوان جلوى تجاوز او را گرفت ـ جايز است و اين گونه احكام و روايات، كم و بيش، در فقه وجود دارد.
در مورد حقوق عِرضى و آبرويى و آن چه به شخصيت انسان مربوط مى شود نيز، كم و بيش، حق دفاع كردن از خويشتن براى انسان محفوظ است و اشكالى ندارد. در اين جا پرسش هايى به ذهن مى رسند كه نيازمند پاسخند: