. جدال و تعصب بيج

گاهى نيز با اين كه شخص مى داند مطلبى باطل است، اما بر سخنان خود اصرار و پافشارى مى كند و به بحث و جدال مى پردازد و در اين صورت، هدف او اين است كه در برابر طرف مقابل، كوتاه نيايد، در گفتگو بر او غلبه كند، سخن خويش را به كرسى بنشاند، او را اغوا يا رفتار خويش را توجيه كند، يا شخص ثالث و ناظر بحث را بفريبد، يا برترىِ خود را برطرف ديگر، در معلومات به رخ بكشد و يا انگيزه هاى شيطانىِ ديگرى دارد كه او را وادار به جدال و گفتگوى بى حاصل مى كند.
بديهى است مناظره ها و گفتگوهايى كه چنين اهدافى را دنبال مى كنند، نامطلوب
و نكوهيده اند كه علاوه بر اتلاف وقت، سبب تقويت خوى تعصب، خودخواهى
و خودمحورى و خودنمايىِ انسان مى شوند و اگر علاوه بر اين نتايج تلخ كه ياد
كرديم، سبب گمراه شدن ديگرى نيز بشود، گناهى بزرگ و خطايى است كه خودش
را تباه و ديگرى را گمراه خواهد كرد و نامش در زمره گمراهان و گمراه كنندگان
ثبت خواهد شد.
در قرآن، آيات فراوانى درباره، جدال و احتجاج داريم كه از جمله آن ها احتجاج هاى انبيا(عليهم السلام) با اقوام خود و گمراهان و مخالفان، به منظور هدايت و ارشاد آنان بوده است. و شاهد بر اين است كه چنين كارى درست و لازم است.
از سوى ديگر، آيات ديگرى نيز در قرآن داريم كه جدال را نكوهش كرده اند كه تأمل در آن ها روشن مى شود كه اين آيات، مربوط به مواردى است كه اشخاصى
? صفحه 373?
مى خواسته اند سخن خود را به كرسى بنشانند و حتى در مواردى مى دانستند كه سخنشان باطل است؛ اما تعصب مىورزيدند و يا هدفشان اين بوده كه مردم را گمراه كنند. در چنين مواردى و با چنين انگيزه هايى، نه تنها اقدام به بحث و گفتگو مذموم است، بلكه اجابت چنين كسانى و مشاركت در بحث با آنان نيز درست نيست. از اين رو است، كه در مواردى به پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) خطاب مى شود كه با اين گونه افراد جدال نكن. در اين جا بعضى از آيات جدال را مى آوريم:
(وَيُجادِلُ الَّذِينِ كَفَرُوا بِالْباطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ وَاتَخَّذُوا آياتِى وَما اُنْذِرُوا هُزُواً)(1).
آنان كه كافرند، به باطل مجادله كنند تا بدان، حق را پايمال كنند و (اينان) آيات مرا و آن چه براى انذار و اندرزشان آمده، به تمسخر گرفته اند.
(وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يُجادِلُ فى الْلّهِ بِغَيْرِ عِلْم وَ يَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطان مَرِيد)(2).
بعضى از مردم، درباره خدا بدون علم و از روى جهالت، مجادله و از هر شيطان مطرود دنباله روى كنند.
(وِ مِنَ النّاسِ مَنْ يُجادِلُ فى الْلَّهِ بِغَيْرِ عِلْم وَ لاهُدىً وَ لا كِتاب مُنِير * ثانِىَ عِطْفِهِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللّهِ لَهُ فى الدُّنْيا خِزْىٌ وَ نُذِيقُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَذابَ الْحَرِيقِ)(3).
بعضى از مردم، بدون داشتن علم و هدايت و يا بدون يك نوشته روشنايى بخش درباره خدا، به جدال برخيزند (با تكبر و نخوت و به علامت بى اعتنايى) اعراض و پشت مى كند تا مردم را از راه خدا گمراه كند. او در دنيا خوار شود و در قيامت عذابى سوزاننده به او بچشانيم.
آيه ديگرى ريشه اين گونه مجادلات را تكبر و خودبزرگ بينى دانسته است:
(اِنَّ الَّذِينَ يُجادِلُونَ فى آياتِ اللّهِ بِغَيْرِ سُلْطان اَتاهُمْ اِنْ فى صُدُورِهِمْ اِلاَّ كِبْرٌ ما هُمْ بِبالِغِيهِ)(4).
كسانى كه در آيات خدا بدون برهان مجادله مى كنند، جز كبر و خودبزرگ بينى، كه به آن نرسيده اند، در سينه شان نيست.

1ـ كهف/ 56.
2ـ حج/ 3.
3ـ حج/ 8 و 9.
4ـ غافر/ 56.
? صفحه 374?
اين آيات و نيز در آيات ديگرى، جدال هاى بى فايده يا مضر را نادرست دانسته اند و آن را پيروى از شيطان و وسيله گمراه كردن مردم از راه خدا، و ريشه آن را تكبر و خودبزرگ بينى مى دانند و در برابر آن، وعده عذاب مى دهند. آيات ديگرى نيز به محكوم كردن جدال پرداخته، آن را منشأ غضب خدا و مؤمنان و مساوى با گمراهى دانسته اند.(1)
و در يك آيه، خداوند به مسلمانان دستور مى دهد كه:
(وَلاتُجادِلُوا اَهْلَ الْكِتابِ اِلاَّ بِالَّتى هِىَ اَحْسَنُ)(2).
با اهل كتاب، جز به بهترين شكل، به مجادله بر نخيزيد.
در آيه اى ديگر، به پيغمبر دستور مى دهد كه با اهل كتاب و كسانى كه مى خواهند حق را بشناسند، راه و روش نرم و ملايم در پيش گيرد و جدال به احسن كند:
(اُدْعُ اِلى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِى هِىَ اَحْسَنُ)(3).
مردم را به راه خدا، از طريق حكمت و وعظ و نصحيت خوب و مجادله به بهترين شكل آن، دعوت كن.
آنان را به گونه اى به حق دعوت كنيد كه دلسوزانه و ملايم باشد كه اگر جدال به صورت احسن باشد، مطلوب است و از نظر قرآن كريم هم مذمتى ندارد؛ اما اگر از بحث، بوى تعصب بى جا، لجاجت، برترى طلبى و انگيزه هايى از اين دست، استشمام شود، سخن را از تأثير مطلوب مى اندازد، و از ديد قرآن كريم هم نكوهيده و ناپسند است و مؤمن بايد از آن بپرهيزد.

1ـ مانند آيه 35 از سوره غافر و آيه 18 و 69 از سوره شورا.
2ـ عنكبوت/ 46.
3ـ نحل/ 125.