سخنان بيهوده يا سرگرم كننده

از جمله عوارضى كه سخن با آن، داراى ارزش منفى خواهد بود، لهو يا لغوبودن سخن است. لغو يعنى كار بيهوده و بى فايده كه نه مصلحتى براى دنياى انسان دارد و نه براى آخرت او. و لهو يعنى كار سرگرم كننده، كه انسان را از يك هدف معقول و ارزنده باز دارد. هدف اصلى براى مؤمن، در زندگى، كه مى خواهد در مسير تكامل حقيقىِ خود گام بردارد، تقرب به خدا و قرارگرفتن در جوار رحمت او است. بنابراين، در اصطلاح شرع،
? صفحه 356?
لهو به كارى گفته مى شود كه به مقتضاى طبعش، انسان را به خود مشغول و سرگرم كند و از ياد خدا و تقرب به خدا و توجه به مقصد اصلىِ زندگى باز دارد.
لغو و لهو، اعم از سخن بوده، شامل عمل هم مى شود؛ ولى يكى از مصاديق آن ها سخنان بيهوده يا سرگرم كننده است كه طبعاً انسان را از ياد خدا غافل مى كند. خداوند در سوره لقمان مى فرمايد:
(وَمِنَ النّاسِ مَنْ يَشْتَرِى لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللّهِ بِغَيْرِ عِلْم)(1).
بعضى از مردم، گفتار سرگرم كننده فراهم آورند تا مردم را از راه خدا گمراه كنند.
منظور از لهو الحديث در اين آيه شريفه، الفاظ و اصوات سرگرم كننده است. از اين رو، در روايات، يكى از مصاديق لهو الحديث، غنا شمرده شده است. پس هر گفتار سرگرم كننده، كه انسان را از راه خدا باز دارد و او را گمراه سازد، مصداق لهو الحديث است.
در آيه ديگر، به صورت روشن تر به اين صفت بازدارندگىِ لهو اشاره شده است:
(وَاِذا رَأَوْا تِجارَةً اَوْ لَهْوَاً انْفَضُّوا اِلَيْها وَتَرَكُوكَ قائِماً قُلْ ما عِنْدَاللّهِ خَيْرٌ مِنَ الْلَهْوِ وَ مِنَ الْتِّجارَةِ وَاللّهُ خَيْرُ الرّازِقِينَ)(2).
هنگامى كه كالاهاى تجارتى يا چيزهاى سرگرم كننده و بازيچه اى را ببينند، به سويش شتابند و تو را در نماز تنها گذارند، بگو: آن چه نزد خدا است، بهتر از سرگرمى و تجارت است و خدا بهترين روزى دهندگان است.
يكى ديگر از مصاديق روشن لهو، غنا است كه فقها آن را در بحث مكاسب محرمه، مطرح كرده اند. لهو مصاديق ديگرى نيز دارد؛ چنان كه خداوند مى فرمايد:
(اَلْهكُمُ الْتَّكاثُرُ * حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ)(3).
ثروت اندوزى يا افتخار به گذشتگان و نفرات، شما را به خود مشغول داشته تا وقتى كه عمرتان پايان پذيرد و به قبرستان رويد.
در موارد مختلف، قرآن لهو را بر دنيا، اولاد، اموال، تجارت و غيره اطلاق كرده است و منظور اين است كه ما بايد در مورد هر يك از آن ها حد و مرزهاى دقيق را رعايت كنيم

1ـ لقمان/ 6.
2ـ جمعه/ 11.
3ـ تكاثر/ 1 و 2.
? صفحه 357?

و اگر با آن ها برخورد افراطى و توجه بيش از حد داشته باشيم، ما را از مقصد اصلىِ زندگى خود بازمى دارند و حالت لهو و سرگرم كنندگى به خود مى گيرند. بنابراين، با اين كه توجه به همه آن ها براى اين كه به مقصد برسيم، اهميت خاص خود را دارد، ولى اگر حالت ابزارى و وسيله اى خود را از دست بدهند و در نظر ما جاى مقصد و هدف اصلى را بگيرند و از هدف اصلى واقعى بازمان دارند، مصداق لهو خواهند بود و خداوند ما را به خاطر اين توجه زيادى نكوهش مى كند؛ زيرا آينده ما را تباه خواهد كرد.
ولى لغو، خود به خود و به طور كلى، حرام نيست، بلكه ترك آن، مستحسن است و رجحان دارد. خداوند در سوره مؤمنون مى فرمايد:
(وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ الْلَّغْوِ مُعْرِضُونَ)(1).
مؤمنون (كه خدا آن ها را رستگار كرده) آنانند كه از هر كار لغو و بيهوده روى گردانند.
از اين آيه استفاده مى شود كه اعراض از لغو، به طور مطلق، ستايش انگيز است، خواه لغو در سخن باشد يا لغو در رفتار و عمل. در روايات نيز بر ترك لغو با عنوان «مالايعنى»، يعنى كار بيهوده وغير قابل توجه، تأكيد شده است.