شرايط انفاق

از ديد قرآن، انفاق، به هر صورت، مطلوب نيست، بلكه بايد شرايط ويژاى در آن رعايت شود كه در اين جا از آن ها ياد مى كنيم:
نخست آن كه شخص انفاق كننده نبايد با انفاق خود بر شخص مورد انفاق منّت بگذارد و سبب اذيت و آزار شخص فقير شود؛ زيرا منّت گذاردن و ايذاى وى، ارزش
? صفحه 317?
انفاق را از بين مى برد و با اين وصف، نه تنها فايده اى از اين انفاق به انفاق كننده نمى رسد كه شايد به علت رنجش مؤمن و خفيف كردن او، گناهكار هم باشد.
خداوند در قرآن مى فرمايد:
(الَّذِينَ يُنْفِقُونَ اَمْوالَهُمْ فى سَبِيلِ اللّهِ ثُمَّ لايُتْبِعُونَ مااَنْفَقُواْ مَنَّاً وَلا اَذىً لَهُم اَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلاخَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاهُمْ يَحْزَنُونَ * قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِنْ صَدَقَة يَتْبَعُها اَذىً وَاللّهُ غَنِىٌّ حَلِيمٌ * يا اَيُّها الَّذِينَ امَنُواْ لاتُبْطِلُواْ صَدَقاتِكُمُ بِالمَنِّ وَالاَْذَى كَالَّذى يُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النّاسِ وَلايُؤْمِنُ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الاْخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوان عَلَيْهِ تُرابٌ فَاَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْداً لايَقْدِرُونَ عَلى شَىْء مِمّا كَسَبُوا وَاللّهُ لا يَهْدى الْقَوْمَ الْكافِرينَ)(1).
آنان كه مال خود در راه خدا ببخشند و به دنبال انفاق و بخشش خود، منّت و آزارى بر فقير نداشته باشند، پاداششان نزد پروردگارشان محفوظ است و ترس و اندوهى ندارند. گفتار خوش (و عذرخواهى) و گذشت، بهتر از صدقه اى است كه به دنبال آن، اذيت و آزار باشد و خداوند بى نياز و بردبار است. اى آنان كه ايمان داريد! صدقات و انفاق هاى خويش را با منّت گذارى و آزار (شخصى كه به او كمك كرده ايد) باطل نكنيد، همانند كسى كه مال خود براى ريا و خودنمايى انفاق مى كند و هيچ به خدا و روز جزا ايمان ندارد. مَثَل اين شخص مَثَل سنگى است كه قدرى خاك و غبار روى آن باشد، پس باران تندى بر آن ببارد (همه خاك و غبار آن را بشويد) و سنگ را صاف و بى هيچ حاصلى رها كند. اينان بر هيچ نتيجه اى از آن چه كرده اند، دست نيابند و خداوند جماعت كافر را هدايت نمى كند.
بنابر اين، يكى از شرايط انفاق اين است كه با احترام همراه باشد و به شخصيت طرف لطمه نزند، وگرنه چنين انفاقى در پيشگاه خدا پاداشى ندارد. اين يكى از موارد حبط است؛ يعنى برخى از كارهاى زشت، كارهاى خوب را بى اثر مى سازد.
دومين شرط انفاق اين است كه رياكارانه و به انگيزه جلب توجه ديگران انجام نشود كه البته ترك ريا در همه افعال عبادى و اخلاقى، معتبر است؛ اما چون در مورد انفاق، رياكارى و آلودگىِ نيت، بسيار اتفاق مى افتد، قرآن كريم، درباره آن بيش تر هشدار مى دهد كه مواظب اخلاص نيت خود، به ويژه در انفاق هاى مستحبى باشيد كه رياكارى

1ـ بقره/ 262 ـ 264.
? صفحه 318?

و تظاهر و خودنمايى، آفت بزرگى براى كارهاى خير و به ويژه، انفاق خواهد بود. راستى چه خسارت بزرگى است كه مالى را كه انسان در طول عمر، با رنج و زحمت اندوخته و بعد هم آن را در راه خير صرف كرده است، با انگيزه خودنمايى باطلش كند.
قرآن در بعضى از آيات، آن انفاقى را مطلوب دانسته كه براى خدا باشد؛ مثلا در سوره دهر از كسانى كه مالشان را تنها در راه خدا انفاق مى كنند، ستايش كرده، مى فرمايد:
(اِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللّهِ لانُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَلاشُكُوراً)(1).
شما را تنها براى خشنودىِ خدا اطعام مى كنيم و چشم داشتى از شما براى پاداش يا قدردانى و تشكر نداريم.
روايات شيعه و اهل سنت، اين آيات شريفه را مربوط به اهل بيت دانسته اند كه يتيم و فقير و مسكين را اطعام مى كردند؛ اما كوچك ترين انتظار پاداش و قدردانى را از كسى نداشتند و تنها انگيزه آنان خشنودىِ خدا بود.
در آيه ديگر آمده كه:
(وَما آتَيْتُمْ مِنْ زَكاة تُرِيدُونَ وَجْهَ اللّهِ فَاُوْلئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ)(2).
... آن چه را كه صدقه دهيد و قصد شما تنها خشنودىِ خدا باشد، آن ها است كه زياد و چندين برابر مى شود.
پس اگر مى خواهيد مالتان در نزد خدا زياد شود و بهره اى كه مى خواهيد از اين مال ببريد، چند برابر اصل آن باشد، آن را در راه خدا و با قصد خالص انفاق كنيد. اين آيه به روشنى نشان مى دهد كه شرط مطلوب بودن زكات و زياد شدن آن، اخلاص است.
قرآن در مقام بيان ارزش كار مؤمنان كه به خاطر خدا انفاق مى كنند، مى فرمايد:
(مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ اَمْوالَهُمْ فى سَبِيلِ اللّهِ كَمَثَلِ حَبَّة اَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فى كُلِّ سُنْبُلَة مِأَةُ حَبَّة وَاللّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ وَاللّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ)(3).
انفاق در راه خدا مثل دانه اى است كه بكارند و سبز شود و هفت خوشه به بار آورد كه در هر خوشه، صد دانه باشد و خدا به كسانى كه قصد خالص داشته باشند، بيش تر از اين هم مرحمت مى كند كه خداوند دارا و دانا است.

1ـ دهر/ 9.
2ـ روم/ 39.
3ـ بقره/ 261.
? صفحه 319?

برعكس، كسانى كه اخلاص ندارند و از روى رياكارى و تظاهر، انفاق مى كنند و اعتقادى به خدا و روز جزا ندارند، انفاق آن ها هيچ ارزشى ندارد و هيچ چيز از آن دستگيرشان نمى شود. كار اينان همانند كشت و كار روى سنگى است كه روى آن غبارى و خاك كمى وجود داشته باشد كه با يك بارش تند، هيچ چيز از آن نمى ماند. اگر كسى به خدا و روز جزا ايمان داشته باشد، خدا را با مردم در يك رديف قرار نمى دهد، چه رسد به اين كه آنان را بر خدا مقدم بدارد و انفاق خود را براى خشنودىِ مردم انجام دهد. از اين جا است كه در قرآن به اين حقيقت اشاره مى كند و رياكارى را با بى ايمانىِ به خدا و روز جزا همراه مى آورد.
كسى كه به آخرت ايمان داشته باشد و خداشناس باشد، كارش را به گونه اى انجام مى دهد كه ثواب اخروى و ابدى داشته باشد و به تحسين و خشنودىِ ديگران توجه چندانى ندارد. مالى كه از روى رياكارى انفاق شود، مثل دانه اى است كه بر روى سنگى كه خاك كمى روى آن هست، كاشته شود كه دلشان مى خواهد آن جا بماند و رشد كند و بار بدهد، در صورتى كه يك باران تند، اين خاك ها و دانه ها را از روى سنگ مى شويد و آن چه برجا مى ماند، سنگ صاف و شفافى است كه هيچ اثرى از خاك و دانه روى آن نيست و نه تنها هيچ نتيجه اى و ثمره اى از آن گرفته نمى شود كه اصل آن نيز از بين خواهد رفت.
در آيه ديگرى درباره ارزش اخلاص و انفاق با اخلاص مى فرمايد:
(وَمَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ اَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وتَثْبيتَاً مِنْ اَنْفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّة بِرَبْوَة اَصابَها وابِلٌ فَآتَتْ اُكُلَها ضِعْفَيْنِ فَاِنْ لَمْ يُصِبْها وابِلٌ فَطَلٌّ وَاللّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ)(1).
مثل آنان كه مال خود براى خشنودىِ خدا انفاق كنند، مثل باغى است كه در زمينى بلند و بر روى تپه اى باشد كه رگبارهاى تند و يا باران هاى ملايم و طولانى بر آن ببارد و ميوه و ثمره دو چندان دهد و خدا به آن چه مى كنيد، آگاه است.
كسانى كه انفاق مى كنند براى خدا مثل اين است كه باغى حاصلخيز در سرزمينى بلند و روى تپه اى داشته باشند و باران كافى و متنوع بر آن ببارد و ميوه هاى گوارا و رنگارنگ فراوان ثمر دهد.

1ـ بقره/ 265.
? صفحه 320?
در آيه ديگرى آمده است:
(وَالَّذِينَ يُنْفِقُونَ اَمْوالَهُمْ رِئاءَ النّاسِ وَلايُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلا بِالْيَوْمِ الاْخِرِ وَمَنْ يَكُنِ الشَّيْطانُ لَهُ قَرِيناً فَساءَ قَرِيناً)(1).
كسانى كه اموال خود براى خودنمايى و رياكارى انفاق مى كنند و به خدا و روز جزا ايمان ندارند (شيطان يار آن ها است) و كسى كه شيطان يار و همراه او باشد، بد يار و ياورى دارد.
از اين آيه نكته هاى جالبى استفاده مى شود: نخست آن كه آيه اشعار مى دارد بر اين كه رياكار ايمان به خدا و روز جزا ندارد و يا اگر دارد، بسيار ضعيف است كه اگر ايمان محكمى داشت، كارش را براى خشنودىِ غير خدا انجام نمى داد. به خاطر اين رابطه ميان رياكارى و بى ايمانى يا ضعف ايمان است كه در قرآن، در موارد متعدد، رياكارى را همراه بى ايمانى ذكر كرده و اين يك امر تصادفى نيست، بلكه حكايت از يك رابطه ميان اين دو پديده دارد. دوم، كه شايد آن هم برگرفته از نكته نخست باشد، اين است كه رياكاران در واقع، رفيق شيطانند و كسى كه رفيق شيطان باشد، عاقبت خوبى نخواهد داشت؛ چرا كه شيطان پيوسته انسان را به بى راهه مى كشاند و ايمان محكمى هم در رياكار نيست تا سپرى باشد و با آن بتواند در برابر شيطان از خود دفاع كند.
سومين شرط انفاق، از ديد قرآن، پنهان كردن آن است. مسلمان بايد سعى كند كه مخفيانه صدقه بدهد و كمكى كه به فقرا مى كند، در برابر ديد مردم نباشد؛ زيرا اين پنهانكارى دو حسن دارد:

يكى آن كه شخص از رياكارى مصون مى ماند؛ زيرا انفاق او در پيش چشم ديگران نيست تا بخواهد خودنمايى كند و دچار رياكارى شود و در نتيجه، كار خود را تباه سازد. دوم آن كه شخصيت نيازمندى كه انفاق وى را مى پذيرد، بيش تر حفظ خواهد شد و آبرويش جلوى ديگران نمى ريزد. بنابراين، صدقه دادن پنهانى، هم فايده فردى براى انفاق كننده دارد كه دچار رياكارى نمى شود و به اخلاص نزديك تر است و هم فايده اجتماعى دارد كه آبروى فقراى مؤمن

1ـ نساء/ 38.
? صفحه 321?

در جامعه حفظ مى شود. خداوند در اين باره مى فرمايد:
(اِنْ تُبْدُوا الْصَّدَقاتِ فَنِعِمّا هِىَ وَاِنْ تُخْفُوها وَتُؤْتُوها الفُقَراءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَيُكَفِّرُ عَنْكُمْ مِنْ سَيِّئاتِكُمْ وَاللّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ)(1).
اگر صدقات و انفاق هاى خود را آشكار بدهيد، خوب است و اشكالى ندارد؛ ولى آن را مخفيانه به فقرا بدهيد، برايتان بهتر است و گناهانتان را جبران مى كند و خداوند به آن چه مى كنيد، آگاه است.
البته اگر صدقات را آشكار بدهند نيز از اين نظر ممكن است خوب باشد كه ديگران را ترغيب به اين كار خواهد كرد؛ يعنى آن هم يك فايده اجتماعى دارد. در هر حال، موقعيت ها مختلف است و به انگيزه شخص مربوط مى شود كه براى چه آشكارا صدقه مى دهد. چهارمين شرط انفاق در قرآن، مرغوب بودن مالى است كه انفاق مى شود؛ يعنى از چيزهاى بى ارزش و دور ريختنى و چيزهايى كه خود انفاق كننده به آن رغبتى ندارد، نبايد انفاق كند. البته معناى اين سخن آن نيست كه اگر مالى دارد كه مورد نياز خودش نيست، آن را به فقرا ندهد، بلكه منظور اين است كه پيوسته به فكر اين نباشد كه چيزهاى واپس زده و دور ريختنىِ خود را انفاق كند، بلكه بكوشد از چيزهايى كه دوست دارد و از اموال مرغوب و مورد علاقه او است، انفاق كند.
خداوند در اين باره مى فرمايد:
(لَنْ تَنالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُواْ مِمّا تُحِبُّونَ وَماتُنْفِقُواْ مِنْ شَىْء فَاِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ)(2).
هرگز به نيكى دست نيابيد مگر آن چه را كه خود دوست داريد انفاق كنيد.
اين آيه روى همين شرط تأكيد دارد. اولياى خدا وقتى از مالى خوششان مى آمد، همان را در راه خدا انفاق مى كردند.
در آيه ديگر آمده است:
(يا اَيُّها الَّذِينَ امَنُوا اَنْفِقُواْ مِنْ طَيِّباتِ ماكَسَبْتُمْ وَمِمّا اَخْرَجْنا لَكُمْ مِنَ الاَْرْضِ وَلاتَيَمَّمُوا الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنْفِقُون وَلَسْتُمْ بِاخِذِيهِ اِلاَّ اَنْ تُغْمِضُواْ فِيهِ وَاعْلَمُواْ اَنَّ اللّهَ غَنِىٌّ حَمِيدٌ)(3).

1ـ بقره/ 271.
2ـ ال عمران/ 92.
3ـ بقره/ 267.
? صفحه 322?

اى كسانى كه ايمان داريد، از اموال پاكيزه و مرغوبى كه با كسب و كار خود فراهم كرده ايد و از آن چه از دل زمين براى شما رويانده ايم، انفاق كنيد و قصدتان اين نباشد كه از اموال بد و نامرغوب، كه هيچ گاه خودتان چنين مالى را از كسى نمى پذيريد، به ديگران انفاق كنيد مگر آن كه از بدى و نقص آن اغماض كنيد، و بدانيد كه خدا بى نياز و ستوده است. از اين آيات استفاده مى شود كه ما نبايد اموالى را كه خود به آن ها رغبتى نداريم و آن ها را نمى پسنديم، حاتم بخشى كنيم و چيزى كه در واقع، دورانداختنى است، به فقرا ببخشيم. پس آن چه را كه مى بخشيم، نبايد معيوب و ناقص باشد، مگر اين كه عيب و نقص آن جزئى و قابل چشم پوشى باشد. انفاقى سازنده است و موجب كمال انسان مى شود كه از اموال مرغوب و دوست داشتنى باشد.
جالب اين است كه معمولا خداوند در چنين مواردى، انفاق كننده را متوجه غنا و بى نيازىِ خود مى كند؛ مثل آن كه در آيه اخير مى فرمايد: (وَاعْلَمُوا اَنَّ اللّهَ غَنِىٌّ)شايد به اين علت كه وقتى مؤمن چيزى را براى خدا به فقرا انفاق مى كند، گويى در واقع، آن را به خداوند تسليم مى كند. شايد به همين علت است كه گاهى با تعبير «اقرضوا اللّه» از آن ياد كرده است، و اين هشدارى است به انفاق كننده كه فكر نكند گيرنده انفاق، يك انسان ضعيف و نادار است و هر چه به دستش آمد، به او بدهد و حساب حيثيت و آبروى او را نكند، بلكه بايد بداند كه طرف او خداوند غنى و بى نياز است كه هر چيزى را نمى شود به او هديه داد، بلكه آن چه را انفاق مى كنيم، بايد دوست داشتنى باشد. و نيز نپندارد كه تأكيد خداى متعال بر اتفاق، ناشى از اين است كه نيازى به انفاق مردم دارد و خودش از رفع نيازهاى بندگان تهيدستش عاجز است!