د)

چهارمين شيوه قرآن آن است كه انفاق را منشأ رستگارى انسان معرفى مى كند. انسان ها در محدوديت ها و تنگناهايى گرفتارند و مانند آن است كه در دامى افتاده باشند كه نمى توانند از آن رهايى يابند. تعلقات مادىِ انسان و گرفتارى هاى او در اين جهان، او را از اوج گرفتن به سوى كمال و سعادت ابدىِ خود باز مى دارد و محروم مى كند. پس اين تمايلات و تعلقات، همانند دام هايى هستند كه همه انسان ها در معرض سقوط در آن ها قرار دارند. كسانى كه از اين دام ها رها شوند، در قرآن با نام «مفلح» از آنان ياد شده است و در مورد كسانى كه انفاق مى كنند، خداى متعال همين تعبير را به كار برده است:



(وَاَنْفِقُواْ خَيْراً لاَِنْفُسِكُمْ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَاُوْلئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ)(2).
مالى براى خود انفاق كنيد و كسانى كه از بخل و پستىِ نفس خود محفوظ بمانند، رستگار خواهند بود.
اين آيه در دو جاى قرآن تكرار شده است.
كسانى كه انفاق نمى كنند، بيمار و مبتلا به «شحّ نفس»، يعنى گرفتگى و تنگنا هستند. از ديد قرآن، بخل ورزيدن، امساك كردن و نگه داشتن مال، «شحّ نفس» و نوعى گرفتگى و تنگنا است كه انسان به آن مبتلا مى شود. اگر كسى از اين خطر محفوظ ماند، رستگار است، از آن بندها رها شده و از آن خطر، نجات يافته است.
تعبير «وقايت» در مورد حفظ از خطر به كار مى رود. وقتى خطرى متوجه انسان مى شود و او خود را از آن خطر دور كند، قرآن در اين مورد، از مشتقات كلمه «وقاية» و «اتقاء» بهره مى گيرد؛ يعنى خوددارى كردن و خود را حفظ كردن. تعبير «و من يوق» (كسى كه از خطر حفظ شود) فعل مجهول از ماده «وقايت» و اشاره به اين است كه خدا بايد او را حفظ كند؛ چون طبع انسان، خود به خود، به اين خطر گرايش دارد و خواه ناخواه، به آن دچار خواهد شد. از اين رو است كه نمى فرمايد: «وَمَنْ

1ـ بقره/ 274.
2ـ تغابن/ 16؛ حشر/ 9.
? صفحه 311?

يَقِ نَفْسَهُ»؛ يعنى كسى كه خود را حفظ كند؛ بلكه به صورت فعل مجهول مى فرمايد: «وَمَنْ يُوقَ» يعنى كسى كه حفظ شود و منظور اين است كه خدا او را حفظ كند. اين گونه تعبير، از تعبيرهاى رايج توحيدىِ قرآن است تا بشر را به اين حقيقت متوجه كند كه هر چيزى از ناحيه خدا است و در كارهاى خيرى كه توفيق انجام آن ها را پيدا مى كند، خدا است كه او را به خير موفق خواهد كرد و اگر از شرّى هم نجات پيدا كند، خدا او را نجات داده است. «شحّ نفس» از صفاتى است كه انسان بنا بر طبع حيوانىِ خود، به آن دچار مى شود، مگر كسى كه خدا او را حفظ كند. پس راه سعادت و رستگارىِ انسان در اين است كه از اموال خود به نيازمندان انفاق كند تا هم مشكل اقتصادىِ آنان حل شود و هم تمرينى براى خود انسان باشد تا نيرومند شود، با نفس شيطانىِ خود بجنگد و در دام پستى ها و بخل ها و تنگ نظرى هاى آن و به اصطلاح قرآن، در دام شحّ نفس گرفتار نيايد.