. خوردن مال يتيم

تجاوز به اموال ديگران و غصب حقوق مردم، غير از دزدى، به شكل هاى گوناگون ديگرى نيز انجام مى گرفته كه شكل دزدى رسمى را نداشته اند. از اين رو، از آن ها با عنوان سرقت پنهان ياد مى كنيم و از آن جا كه برخى از اين نوع تجاوزهاى غيرعلنى، كم و بيش، در بين مردم رواج داشته و يا زشتى و بد بودنشان چندان مورد توجه نبوده است، قرآن كريم درباره آن ها تأكيد بيش ترى دارد و با شدت بيش تر، آن ها را محكوم مى كند. يكى از اين موارد، اموال يتيمان است كه معمولا، از سوى بزرگ ترها و خويشان و سرپرستانشان مورد تجاوز قرار مى گرفت. در جامعه عرب، به دليل وقوع جنگ هاى بسيار، قبل و بعد از اسلام، يتيمان فراوانى وجود داشتند و بر اساس سنت قبيله اىِ آن
1ـ (يا اَيُّها النَّبِىُّ اِذا جائَكَ الْمُؤْمِناتُ يُبْايِعْنَكَ عَلى اَنْ لايُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيْئاً وَ لايَسْرِقْنَ وَ لايَزْنينَ وَ لايَقْتُلْنَ اَوْلادَهُنَّ وَ لايَأْتينَ بِبُهْتانِ يَفْتَرينَهُ بَيْنَ اَيْديهِنَّ وَ اَرْجُلِهِنَّ وَ لايَعْصينَكَ فى مَعْرُوف فَبايِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْلَهُنَّ اللّهَ اِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ) (ممتحنه/ 12).
? صفحه 291?
عصر، وقتى كودكى در يك خانواده، يتيم مى شد، بزرگ آن فاميل، خود به خود، سرپرستىِ او را بر عهده مى گرفت. يك مرجع قانونى يا دستگاه قضايىِ رسمى وجود نداشت تا وقتى كودكى يتيم مى شود، قيّم رسمى برايش تعيين كند.
سرپرستى كه كودك يتيم با حمايت او و زير نظر او بزرگ مى شد، خود را تام الاختيار مى دانست و گاهى همه اموال طفل يتيم و ضعيف را تملك مى كرد و كسى نبود كه او را از اين كار، كه تجاوز به مال يتيم بود، باز دارد. هنگامى كه يتيم بزرگ مى شد، تهى دست بود و از ارث پدر چيزى در اختيار او قرار نمى گرفت. اين كار رواج كامل داشت و به طور كلى مسئله تجاوز به اموال يتيمان، بسيار فراوان و به طور عادى اتفاق مى افتاد. از اين رو، قرآن كريم، در اين مورد، با اصرار فراوان تأكيد مى كند كه بزرگ ترها با اموال يتيمان بازى نكنند و يا به اموال يتيمان جز به بهترين شكلِ تأمين مصلحت يتيم، نزديك نشوند:
(وَآتُواْ اليَتامى اَمْوالَهُمْ وَلاتَتَبَدَّلُوا الخَبِيثَ بِالْطِّيِّبِ وَلاتَأْكُلُواْ اَمْوالَهُمْ اِلى اَمْوالِكُمْ اِنَّهُ كانَ حُوبَاً كَبِيراً)(1).
اموال يتيمان را به آنان پس دهيد و اموال نامرغوب و كم ارزش خود را با اموال مرغوب و پرارزش آن ها تبديل نكنيد و اموال آن ها را آميخته با اموال خود مخوريد كه اين گناهى بزرگ است.
از اين آيه برمى آيد كه در آن زمان، چه كارهاى نادرست و چه تجاوزهايى به اموال يتيم مى كردند؛ مانند آن كه اموال بهتر و مرغوب تر يتيم را برمى داشتند و در عوض، اموال پست تر و كم ارزش تر خود را به جاى آن ها براى يتيم مى گذاشتند و يا اين كه، حد و مرزى نمى شناختند و اموال يتيم را آميخته با اموال خود مصرف مى كردند. قرآن مردم را از اين گونه كارها منع كرده و حكم مى كند كه اين ها گناهانى بزرگ و نابخشودنى است. در آيه ديگرى به طور كلى سفارش مى كند كه درباره يتيمان عدالت را رعايت كنند، آن جا كه مى فرمايد:
(وَاَنْ تَقُومُواْ لِلْيَتامى بِالْقِسْطِ)(2).
در امر يتيمان به عدالت قيام كنيد و رفتارتان عادلانه باشد.

1ـ نساء/ 2.
2ـ نساء/ 127.
? صفحه 292?

يا توصيه مى كند كه قبل ازبلوغ يتيم، جز به بهترين شكل، دراموالش دخل و تصرف نكنيد:
(وَلا تَقْرَبُواْ مالَ الْيَتيمِ اِلاّ بِالَّتى هِىَ اَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ اَشُدَّهُ)(1).
به مال يتيم جز به بهترين و مفيدترين شكل ممكن براى يتيم نزديك مشويد تا آن وقت كه بالغ شود و خودش قادر به اداره اموال خويش باشد.
سپس در آيه ديگر دستور مى دهد كه پس از بلوغ، اموال يتيم را به وى پس دهيد و براى اين كه متوجه شويد كه آيا از عقل و رشد و درايت كافى و توان اداره اموال خود برخوردار است وى را در بوته آزمايش قرار دهيد:
(وَابْتَلُواْ الْيَتامى حتَّى اِذا بَلَغُواْ النِّكاحَ فَاِنْ انَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدَاً فَادْفَعُوا اِلَيْهِمْ اَمْوالَهُمْ وَلاتَأْكُلُوها اِسْرافاً وَبِداراً اَنْ يَكْبَرُواْ)»(2).
هنگامى كه بالغ شدند، اگر در آن ها عقل و درايت و رشد كافى يافتيد (و فهميديد كه خودشان مى توانند اموال خود را حفظ و ادراه كنند و معاملات عاقلانه انجام دهند) اموالشان را به آنان پس دهيد و با اسراف و زياده روى و شتاب و عجله، از ترس آن كه مبادا بزرگ شوند (و اموالشان از اختيار شما خارج شود) اموال آن ها را مخوريد.
روش هاى قرآن براى حفظ مال يتيم
قرآن مشكل يتيمان را يك مشكل گسترده اجتماعى معرفى مى كند كه ممكن است دامن افراد ديگر را بگيرد و با استفاده از يك روش روان شناختىِ اجتماعى، براى اجتناب از تصرف غاصبانه در اموال يتيمان، مردم را از مكافات اين گونه رفتارهاى ظالمانه و مقابله به مثل ديگران با يتيمان خود آن ها مى ترساند كه فرض كنيد اينان يتيمان خود شما هستند و ديگران مى خواهند اموال يتيمان شما را بخورند. در اين صورت، آيا دل شما نمى لرزد؟ مى فرمايد:
(وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُواْ مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعافاً خافُواْ عَلَيْهِمُ فَلْيَتَّقُواْ اللّهَ وَلْيَقُولُواْ قَوْلا سَديداً * اِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ اَمْوالَ الْيَتامى ظُلْماً اِنَّما يَأْكُلُونَ فى بُطُونِهِمْ ناراً وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيراً)(3).
بايد افراد بترسند كه اگر پس از خود، كودكان ناتوانى بر جاى نهند (گرفتار مكافات عمل

1ـ انعام/ 152.
2ـ نساء/ 6.
3ـ نساء/ 9 و 10.
? صفحه 293?

خود شوند) پس بايد تقواى خدا پيشه كنند و سخن درست گويند. كسانى كه اموال يتيمان را به ستم مى خورند، در حقيقت، در شكم خود آتش جهنم فرو مى بلعند و به زودى در آتش برافروخته اى مى افتند. پس اگر مى ترسيد كه پس مردن شما، يتيمان و كودكان ناتوانتان مورد ظلم و تجاوز ديگران قرار بگيرند، به يتيمان ديگران ستم روا مداريد و اگر مايل نيستيد كه اموال فرزندان يتيم شما مورد اجحاف و حيف و ميل واقع شود، به اموال يتيمان ديگران تجاوز نكنيد. گويا قرآن مى خواهد بگويد كه اگر شما حرمت يتيم را نگه نداشتيد و به اموال او دستبرد زديد، اين امر به صورت يك جريان و يك سنت عمومى رواج پيدا مى كند و همه افراد جامعه دست به اين كار مى زنند و به همه يتيمان ظلم و تجاوز مى شود و زشتىِ اين كار ناپسند، از بين مى رود.
در آيه آخر مى فرمايد: «كسانى كه مال يتيمان را به ظلم مى خورند، در واقع، آتش فرو مى بلعند!». اين آيه را در زمره آياتى برشمرده اند كه دليل بر تجسم اعمال است؛ يعنى اعمال نيك، در صورت هايى زيبا تجسم مى يابند و رفتارهاى زشت و ظالمانه، در صورت هايى زشت و زننده و آزاردهنده. به هر حال، خداى متعال از دو طريق مى خواهد مردم را از تجاوز به اموال يتيمان باز دارد: نخست از راه توجه دادن به مكافات هاى دنيوى، كه ممكن است ديگران با يتيمان شخص ستمگر همان كنند كه او با يتيمان ديگران كرده است. دوم از راه گوشزد كردن عذاب اخروى كه مى فرمايد: اين اموال، در واقع، آتشى است كه آن ها فرو مى بلعند و حقيقت آن، در قيامت آشكار مى شود.