الف) پيشى نگرفتن

خداوند در آغاز سوره حجرات مى فرمايد:
(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَىِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ).
اى مؤمنان! بر خدا و رسول خدا پيشى نگيريد و تقوا و پرهيز از خدا را پيشه كنيد كه خداوند شنوا و دانا است.
جمله «لا تُقَدِّمُوا» در آيه بالا به ضم «تا» و از باب تفعيل است كه متعدى است و مفعول مى گيرد و در فارسى معنايش اين است كه كسى يا چيزى را بر پيغمبر و خدا مقدم نداريد. بنابراين، با جمله «لاتَقْدِمُوا» به فتح «تاء» كه فعل لازم و به اين معنا است كه جلو نيفتيد و پيشى نگيريد، تفاوت دارد.
بعضى گفته اند: گر چه اين فعل از باب تفعيل و متعدى است، اما از آن جا كه مفعول اين فعل، مانند مفعول افعال ديگرى چون: «يَعْلَموُن» و «تَعْلَمُون» مورد توجه نيست و به حساب نمى آيد، بايد بگوييم: اين جمله، همان معناى «لا تَقْدِمُواْ» را دارد و معناى جلو نيفتادن و پيشى نگرفتن را مى دهد؛ زيرا مفعولش مورد غفلت قرار مى گيرد. ولى مى توان گفت كه اين جمله، در واقع، همان معناى: «لاتُقَدِّمُوا أَنْفُسَكُمْ» را دارد؛ يعنى خود را از خدا و پيغمبر، جلو نيندازيد. بنابراين، فعل «لاتُقَدِّموُا» مفعول دارد؛ ولى مفعول آن، كلمه «أَنْفُسَكُم» است كه به اصطلاح، مقدر خواهد بود. بنابراين، همان معناى «لاَتَقَدَّمُوا» به فتح «تاء» را دارد كه يك فعل لازم است. از اين رو است كه آن را معمولا «پيشى نگيريد» و «جلو نيفتيد» معنا كرده اند.
هر چند شايد بهتر اين باشد كه بگوييم: «أَنْفُسَكُمْ» از مصاديق بارز مفعول اين فعل است؛ ولى مفعول آن ممكن است مصاديق ديگرى نيز داشته باشد و مفهوم جمله، اين است كه نه خودتان و نه غير خودتان، هيچ كس را از خدا و پيغمبر جلو نيندازيد. بنابراين، تشبيه اين جمله، به جمله هايى مانند: «يَعْلَمُونَ» و «تَعْلَمُونَ» خوب است؛ اما همان طور كه بعضى از علما گفته اند، مفعول اين فعل ها به اين دليل حذف شده كه در ذهن شنونده، شامل هر مصداق مناسبى بشود و به مصداق خاصى محدود نگردد. در هر حال، روشن ترين و آشكارترين مصاديق مفعول آن، «انفسكم» است و بيش از هر چيز، دلالت بر اين دارد كه خود را از خدا و پيغمبر جلو نيندازيد و بر آنان پيشى نگيريد.
? صفحه 278?
در تفسير الميزان آمده است: چيزى كه در اين آيه به مؤمنان توصيه شده، در واقع، جزء كارها و صفات فرشتگان است كه خداوند در يكى از آيات قرآن مى فرمايد:
(وَ قالُوا اِتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً سُبْحانَهُ بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ * لا يَسْبِقُونَهُ بِاْلقَوْلِ وَ هُمْ بِاَمْرِهِ يَعْمَلُونَ)(1).
(مشركان) گفتند كه خداى متعال داراى فرزند است. خدا پاك و منزه است (از داشتن فرزند) بلكه آنان (فرشتگان) بندگان شايسته خدا هستند كه هرگز بر خداى متعال پيشى نگيرند و مطيع فرمان او باشند.
اكنون اين پرسش مطرح مى شود كه پيشى گرفتن بر خدا و رسول، يعنى چه و بر كدام كارهاى انسان اطلاق مى شود؟ در پاسخ مى گوييم: پيشى گرفتن بر خدا و رسول خدا، شكل هاى مختلفى دارد كه بعضى از آن ها حرام و بعضى ديگر، مذموم و نكوهيده اند و بهتر است انجام نشوند. بنابراين، در زمينه هر كارى، پيش از آن كه يك مسلمان از جانب خود، حكمى صادر كند، لازم است دريابد كه خدا و رسول درباره آن، چه مى گويند و مطيع فرمان آنان باشد. غير از آن چه گفته شد، پيشى گرفتن بر خدا و رسول، دامنه گسترده اى دارد و بر موارد گوناگون ديگرى نيز صدق مى كند؛ تا آن جا كه بعضى از مفسران گفته اند كه مؤمنان حتى به هنگام راه رفتن، نبايد پيشاپيش پيغمبر حركت كنند كه عملى نكوهيده است و يا به هنگام نشستن نبايد قبل از پيامبر بنشينند و يا در موقع خواندن نماز نبايد جلوتر از او بايستند و يا نبايد جلوتر از قبر آن حضرت بايستند. به هر حال، رعايت چنين آدابى را در مورد رسول اكرم اسلام، با استناد به همين جمله از آيه كريمه، لازم دانسته اند و طبيعى است كه احترام به پيغمبر خدالازم است وعمل به آن چه احترام به ايشان ايجاب كند، امرى مستحسن خواهد بود.
پرسش ديگر در اين جا درباره اضافه شدن كلمه «الله» است. به راستى پيشى گرفتن از خدا يعنى چه؟
برخى از مفسران گفته اند: منظور اصلىِ آيه، منع از پيشى گرفتن از پيغمبر است و اضافه شدن كلمه «الله» براى دلالت بر اين حقيقت است كه احترام به پيغمبر، احترام به خدا است. برخى ديگر گفته اند: چون احكام شرعى، در اصل از سوى خداوند است، اگر كسى درباره يك موضوع، پيش از آن كه حكمش از سوى خداوند صادر شده باشد، اظهار نظر

1ـ انبياء/ 26 و 27.
? صفحه 279?
كند و حكمى از سوى خود صادر كند، اين عمل، خود به خود، پيشى گرفتن بر خداوند است و به حكم آيه شريفه، نبايد افراد درباره احكام موضوعات اظهار نظر كنند، بلكه بايد ببينند خدا و رسول خدا درباره آن موضوعات چه حكمى دارند.