ششم آن كه

انگيزه هاى شيطانى و نادرستى كه انسان را وادار به نجوا مى كند، مختلفند. مثلا انگيزه بعضى افراد از نجوا خودنمايى است. آنان مى خواهند وانمود كنند كه ما راز و رمزى و سخنان محرمانه اى با فلان شخص ـ كه مثلا موقعيت و اعتبار خاصى در جامعه داردـ داريم كه ديگران نبايد از آن آگاه شوند. اين گونه انگيزه ها، خود به خود و با صرف نظر از آثار سوئى كه بر عمل نجوا و سخن در گوشى مترتب مى شود و نيز با صرف نظر از مفاسدى كه به محتواى نجواى به اثم و عدوان و مخالفت با رسول مربوط مى شود، ارزش منفى دارند و نوعى بيمارىِ اخلاقى و روانى به شمار مى روند. در قرآن كريم به اين جريان اشاره شده كه در زمان پيغمبر اكرم(ص) عده اى اصرار فراوان بر ملاقات خصوصى با پيغمبر خدا داشتند؛ اما از آن جا كه اين كار، مشكلاتى را براى پيغمبر اكرم(ص) به وجود مى آورد، هم وقت آن حضرت را مى گرفت و از كارهاى مهم تر بازش مى داشت و هم آن عده، در واقع، از اين كار، سوء استفاده مى كردند و مى خواستند وانمود كنند كه ما با پيغمبر، سخنان محرمانه اى داريم كه اين در نظر ديگران صورت خوشى نداشت. از اين جا بود كه خداى متعال دستور داد هر كس ملاقات خصوصى مى خواهد و سخن محرمانه اى دارد، بايد قبل از ملاقات با آن حضرت، مبلغى را به عنوان صدقه بدهد.
نقل است تنها كسى كه به اين دستور خداوند در قرآن كريم، عمل كرد، اميرالمؤمنين على(ع) بود كه از آن پس هر گاه مى خواست با رسول خدا سخنى بگويد، قبلا يك درهم

1ـ مجادله/ 10.
? صفحه 273?
صدقه مى داد و غير از او هيچ كس ديگر، به اين دستور عمل نكرد. از اين رو بود كه خداوند متعال اين آيه را نسخ كرد و فرمود: آيا ترسيديد كه اگر قبل از نجوا صدقه اى به نيازمندان بدهيد، فقير بشويد؟ حال كه شما به اين دستور عمل نكرديد، خدا هم بر شما بخشيد و اين حكم را از شما برداشت. برويد و ديگر تكاليف خود را عمل كنيد، نمازتان را بخوانيد، روزه تان را بگيرد و كارهاى خير بكنيد.(1) به هر حال، آيه 12 سوره مجادله، كه پيش از ملاقات خصوصى با پيغمبر، دستور صدقه مى دهد، از آيات نسخ شده است كم تر كسى در اين حقيقت تشكيك كرده است؛ ولى با آمدن اين دستور در آيه مذكور، معلوم شد كسانى كه اصرار داشتند با پيغمبر اكرم (ص) ملاقات خصوصى كنند و سخن محرمانه بگويند، اين ملاقات هاى خصوصى و سخنان محرمانه، براى خود آن ها ارزش يك درهم را هم نداشته است و عملا، نشان دادند كه مصلحت مهمى در كار خود نمى ديده اند.
انگيزه بعضى ديگر چنان كه در آيات قرآن كريم آمده، گناه و سرپيچى از احكام خدا، تجاوز به حقوق ديگران و يا مخالفت با پيغمبر خدا بوده است كه زمام ولايت و حكومت بر جامعه را از سوى خداوند متعال، در دست گرفته بود. بدى اين انگيزه نيز روشن و بديهى است و قرآن در موارد متعدد، آن را محكوم مى كند و ارزش منفىِ آن را گوشزد مى كند، اينان را در زمره منافقان بر مى شمرد و به صراحت، مسلمانان را از آنان بر حذر مى دارد. همان منافقانى كه پيوسته براى مخالفت با پيغمبر برنامه ريزى مى كردند و حتى در مجالس عمومى نيز با يكديگر، سخنان محرمانه زير گوشى، براى براندازىِ دستگاه دين و تجاوز به ديگران و مخالفت با پيغمبر، مى گفتند هنگامى هم كه نزد پيغمبر حاضر مى شدند، او را به شكل تمسخرآميز و ناشناخته اى تحيت مى گفتند و گاهى به جاى گفتن سلام، كه تحيت شناخته شده اسلامى بود، كلمه «سام» را كه در زبان عبرى به معناى مرگ است، به كار مى بردند و چنين وانمود مى كردند كه دارند به او احترام مى گذارند و تحيت مى گويند.
البته، همان طور كه قبلا گفتيم، نجوا كارى است شيطانى كه منشأ نگرانى و اندوه ديگران مى شود، خواه نجوا كننده، چنين انگيزه اى داشته باشد يا نداشته باشد. بدين دليل بود كه گفتيم: نجوا، خود به خود، و به طور مطلق، ارزش منفى دارد و جز در
1ـ (ءَأَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَىْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَات فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَتَابَ إللّهُ عَلَيْكُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلوةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُوَنَ)(مجادله/ 13).
? صفحه 274?
مواردى كه مصلحت محتوايى آن مى چربد، نبايد مرتكب اين عمل شد. حال، اگر انگيزه نجواكننده نيز تفرقه انگيزى و ايجاد نگرانى و اندوه در ديگران باشد، كه خواه ناخواه، بر نجوا مترتب خواهد شد، اين نيز انگيزه سوئى ديگرى است كه بدىِ عمل وى را دو چندان خواهد كرد؛ چرا كه علاوه بر سوء فعلى، سوء فاعلى نيز دارد و علاوه بر آن كه اين فساد بر عمل نجوا، خود به خود و با هر انگيزه اى كه باشد، مترتب خواهد شد، انگيزه فاعل و نجواكننده نيز ايجاد نگرانى و ترس در ديگران است و در اين صورت، عمل او از دو لحاظ، شيطانى خواهد بود.