چهارم آن كه

در مجموع، آيات قرآن مؤمنان را از نجوا و سخن محرمانه اى نهى مى كنند كه محتوايش نامطلوب و خلاف حق و مصلحت باشد. پس هر نجوا و سخن درِ گوشى گفتن نامطلوب نيست، بلكه نجوايى نامطلوب است كه مرتكب گناه و نافرمانىِ خدا، يا مرتكب عدوان و تجاوز به ديگران و يا مخالفت با دستورات حكومتىِ پيغمبر خدا باشد.

? صفحه 271?
البته بايد به اين حقيقت توجه داشته باشيم كه هر چند نجوا را به دو بخش تقسيم كرديم كه يك بخش آن ممنوع و بخش ديگر آن مجاز و يا پسنديده است، ولى بايد بدانيم كه قاعده كلى، ترك نجوا است، حتى اگر منشأ اثم و عدوان و معصيت رسول هم نباشد؛ زيرا همان طور كه گفتيم، سخن درِ گوشى و اسرار آميز، منشأ سوء تفاهم خواهد شد و نه تنها براى ديگران سؤال برانگيز است، بلكه دل ها را از هم دور و افراد را به هم بدبين و در دل آنان كدورت ايجاد مى كند. بنابراين، نجوا به طور كلى مذموم است مگر آن مواردى كه مصلحت ايجاب مى كند. هر چند كه اگر منشأ گناه و تجاوز و نافرمانىِ پيغمبر خدا باشد، مذموم تر و نكوهيده تر خواهد بود و گناه بيش ترى دارد. از اين جا است كه اولا، بعضى از آيات و روايات، مطلق نجوا را نهى كرده اند. ثانياً، در همان مواردى استثنايى كه نجوا مصلحت دارد نيز، اگر ممكن باشد، به جاى سخن درِ گوشى در مجلس عمومى، بهتر است در خلوت سخن بگويند تا عوارض سوء نجوا را نداشته باشد و البته اگر جز نجوا راه ديگرى نيست، طبعاً بايد از اين طريق به كار خير اقدام كرد.

ثالثاً، بعضى آيات در موارد نجوا و سخن درِ گوشى با پيغمبر، دادن صدقه را قبل از نجوا توصيه كرده اند كه شايد علتش همين باشد كه بسنجند آيا كار آنان اين ارزش و اهميت را دارد كه براى آن مرتكب اين كار به ظاهر ناپسند شوند و آيا مصلحت آن بر مفسده نجوا مى چربد و آيا حاضرند براى آن پولى خرج كنند و هزينه را بر به عهده بگيرند؟ اگر چنين نيست، اين كار را نكنند و اين خود به خود، باعث محدودشدن نجوا خواهد شد و در نتيجه، وقت پيامبر را كم تر خواهند گرفت.