مبارزه با عوامل تجاوز به حيثيت

اكنون سؤال مى شود كه ريشه ها و عوامل به وجودآمدن حسد، خودخواهى و قدرت طلبى ـ كه از عوامل مهم تجاوز حيثيتى هستند ـ چيست و چگونه بايد با آن ها مبارزه كرد؟
گاهى تصور مى شود كه اين گونه صفات، جزء ابعاد فطرى و غريزىِ انسان هستند و از اين رو، همه افراد را در بر مى گيرند. از بعضى روايات هم مى توان بر اين مدعا شاهد آورد كه هيچ انسانى از حسد مصون نيست. البته، خداى متعال مؤمن را تا وقتى كه حسد خويش را اظهار نكرده باشد و به انگيزه آن، مرتكب كارى نشده و عملا تجاوزى نكرده
? صفحه 234?
باشد، مؤاخذه نمى كند.(1) بعضى ديگر بر اين باورند كه گروهى از انسان ها و نه همه آن ها، داراى صفت حسد هستند. اينان در تأييد سخن خود، به اين حقيقت استشهاد مى كنند كه اين حالت، از همان ابتدا در كودكان وجود دارد و در رفتار آن ها ظهور و بروز مى كند تا آن جا كه حتى كودكان شيرخوار نيز احساس حسادت دارند. پس نمى توان گفت كه اين گونه صفات از راه تربيت نادرست اجتماعى در آن ها به وجود آمده است و عامل خارجى دارد. اما به نظر مى رسد كه ديدگاه فوق، از دقت كافى برخوردار نيست و ما نمى توانيم حسد را جزء ابعاد فطرىِ انسان و از خواسته هاى اصيل وى قلمداد كنيم؛ زيرا هيچ گاه نمى توان گفت كه انسان از آن جهت كه انسان است، بايد ديگران را از نعمت هايشان محروم ببيند و خواستار زوال آن ها باشد؛ چون معناىِ حقيقى حسد، اين است كه انسان وقتى ديگران را در نعمتى ببيند، خواهان محروم شدن وى از آن نعمت باشد. آرى، هيچ گاه نمى توان ادعا كرد كه فطرت انسان چنين اقتضايى دارد. بنابراين، حق اين است كه بگوييم: حسد جزء گرايش ها و خواست هاى اصيل انسان نيست، بلكه يك صفت فرعى و ثانوى است كه در راه ارضاى برخى خواسته هاى اصيل تر انسان خودنمايى مى كند. اكنون لازم است درباره اين مدعا، توضيح بيش ترى داده شود.