قرآن و نكوهش تمسخر انبي

آياتى هم داريم درباره استهزا و تمسخر انبيا توسط مخالفان ايشان كه مى توان آن ها را به چند دسته تقسيم كرد:
نخست، آياتى كه به طور كلى از اين حقيقت تلخ اجتماعى و تاريخى خبر مى دهند كه هيچ پيغمبرى در طول تاريخ، در هيچ جامعه اى مبعوث نشد مگر آن كه مورد استهزاى برخى افراد آن جامعه قرار گرفت؛ مانند:
(يا حَسْرَةً عَلى العِبادِ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُول اِلاّ كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ)(1).
واى بر بندگان كه هيچ رسولى از سوى خدا به سويشان نيامد جز آن كه او را به تمسخر و استهزا گرفتند.
(وَ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُول اِلاّ كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ)(2).
(وَ ما يَأْتِيهِمْ مِن نَبِىٍّ اِلاّ كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ)(3).
آيات بالا با تعابير گوناگون، ضمن بيان از اين حقيقت مسلّم تاريخى كه انبياى خدا مورد تمسخر مردم نادان قرار مى گرفتند، اين عمل زشت را نكوهش مى كنند.
دوم، آياتى كه به بيان بدىِ عاقبت و عذاب كسانى پرداخته اند كه پيامبران را مسخره مى كردند؛ مانند:
(وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُل مِنْ قَبْلِكَ فَحاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما كانوُا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ)(4).
رسولان پيش از تو نيز مورد استهزا قرار گرفتند؛ ولى (كيفر) كارهاى استهزا آميزشان، خود آنان را احاطه كرد (و عذاب دامنشان را گرفت).
(وَ اِذا عَلِمَ مِنْ اياتِنا شَيْئَاً اتَّخَذَها هُزُواً اُوْلِئكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ)(5).
هر گاه به چيزى از آيات، آگاه شوند، آن را به تمسخر گيرند. اينان برايشان عذابى خوار كننده است.
بعضى از اين آيات، اشاره دارند به اين كه استهزا كنندگان حسرت مى خورند و از كار

1ـ يس/ 30.
2ـ حجر/ 11.
3ـ زخرف/ 7.
4ـ انبياء/ 41.
5ـ جاثيه/ 9.
? صفحه 221?

خود پشيمان مى شوند؛ آن جا كه مى فرمايد:
(اَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى عَلى مافَرَّطْتُ فِى جَنْبِ اللَّهِ وَ اِنْ كُنْتُ لَمِنَ السّاخِرِينَ)(1).
(در آن روز) هركسى (به خود آيد و) بگويد: واى بر من كه جانب امر خدا فرو گذاشتم (در حق خود ظلم كردم) و وعده هاى خدا را مسخره نمودم.
بعضى از آيات نيز به پاداش نيك مسخره شوندگان و دلجويى از ايشان مى پردازد؛ مانند:
(فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سُخْرِيّاً حَتَّى اَنْسَوْكُمْ ذِكْرِى وَ كُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَكُونَ اِنِّى جَزَيْتُهُمُ الْيَوْمَ بِما صَبَرُوا اَنَّهُمْ هُمُ الْفائِزُونَ)(2).
شما(پيامبران و) كسانى را كه به آنان ايمان آوردند به تمسخر گرفتيد آن كه شما را از خود غافل نمودم، مرا فراموش كرديد و به آنان پوزخند زديد. من امروز آنان را به خاطر آن كه در برابر خنده ها و تمسخرهاى شما صبر پيشه كردند، پاداش نيك دهم و محققاً هم آنان رستگار خواهند بود.
در بعضى از آيات به ريشه روانىِ اين تمسخرها و سبك سرى ها اين گونه اشاره شده كه اين برخوردهاى نابخردانه و دور از منطق با انبيا و اوليا و آيات خدا، در بدكردارى و آلودگىِ اخلاقى و عملى آنان ريشه دارد و سرانجام، به تكذيب آيات خدا و تمسخر آن ها منتهى خواهد شد؛ مانند:
(ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ اَساؤُ السُّوءَى اَنْ كَذَّبُوا بِاياتِ اللَّهِ وَ كانُواْ بِها يَسْتَهْزِؤُنَ)(3).
سپس سرانجام كار آنان كه مرتكب گناه و كارهاى زشت شوند اين است كه آيات خدا را دروغ بدانند و به تمسخر گيرند.
بعضى ديگر از آيات قرآن كريم، كه درباره استهزاى انبيا سخن مى گويند، موارد مشخصى را مطرح مى كنند. يكى از اين موارد، استهزاى قوم نوح(ع) است. حضرت نوح كه بيش از هزار سال از عمر شريفش گذشته بود، وقتى از دعوت قوم خود مأيوس شد، به ساختن كشتى پرداخت تا به هنگام طوفان و عذاب الهى، مؤمنان و پيروان وى با

1ـ زمز/ 56.
2ـ مؤمنون/ 110.
3ـ روم/ 10.
? صفحه 222?

سوارشدن بر كشتى از عذاب الهى و غرق شدن در آب نجات يابند؛ اما قوم او با مشاهده اين كه حضرت نوح در جايى كشتى مى سازد كه اثرى از آب و دريا نيست، او را مسخره مى كردند. خداوند از اين جريان خبر داده و مى گويد:
(وَ يَصْنَعُ الْفُلْكَ وَ كُلَّما مَرَّ عَلَيهِ مَلاٌَ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قالَ اِنْ تَسْخَرُوا مِنّا فَاِنّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَما تَسْخَرُونَ * فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ يَأْتِيهِ عَذابٌ يُخْزِيهِ وَ يَحِلُّ عَلَيهِ عَذابٌ مُقِيمٌ)(1).
(نوح) به ساختن كشتى پرداخت و هر گروهى از قوم، كه بر او مى گذشت، (چون در بيابان بى آب، كشتى مى ساخت) او را مسخره مى كردند. نوح به آنان مى گفت: اگر امروز شما ما را مسخره مى كنيد، ما نيز شما را به همين شكل مسخره خواهيم كرد و به زودى مى فهميد كه چه كسى گرفتار عذاب و خوارىِ هميشگى خواهد شد. مورد ديگر، پوزخند و استهزاى فرعونيان است كه موسى را به تمسخر گرفته بودند. خداوند در اين باره مى فرمايد:
(فَلَمّا جَائَهُمْ بِاياتِنا اِذا هُمْ مِنْها يَضْحَكُونَ)(2).
هنگامى كه (موسى با قيافه شبانى و چوب دستىِ خود) به سوى فرعونيان آمد، شروع كردند به خنديدن و مسخره كردن (كه ببين چه كسى سلطنت ما را تهديد مى كند).
يكى ديگر از اين گونه موارد، كه قرآن در آيات متعدد، به آن اشاره مى كند، استهزاى كفار و مشركين قريش و بت پرستان مكه است نسبت به پيامبر بزرگوار اسلام، كه در يك آيه مى فرمايد:
(وَ اِذا رَأَوْكَ اِنْ يَتَّخِذُوُنَكَ اِلاّهزُوُاً اَهذا الَّذِى بَعَثَ اللّهُ رَسُولا)(3).
و هنگامى كه تو را ديدند، جز به استهزا و تمسخر تو نينديشند كه آيا اين است آن كسى كه خداوند به عنوان رسول خود به سوى ما گسيل داشته است؟
خداوند در بعضى از آيات مى فرمايد كه گفته هاى پيغمبر و آيات خدا را مسخره مى كردند(4) و در بعضى ديگر خبر مى دهد كه مؤمنان و پيروان رسول خدا را مسخره مى كردند:

1ـ هود/ 38 و 39.
2ـ زخرف/ 47.
3ـ فرقان/ 41.
4ـ صافات/ 12 و 14؛ جاثيه/ 9.
? صفحه 223?

(اِنَّ الَّذِينَ اَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذِينَ امَنُوا يَضْحَكُونَ * وَ اِذا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغامَزُونَ * وَ اِذا انْقَلَبُوا اِلى اَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَكِهينَ)(1).
مجرمان نسبت به مؤمنان پوزخند مى زدند و هنگامى كه از كنارشان مى گذشتند، به هم چشمك مى زدند و آنان را مسخره مى كردند و هنگامى كه به خانه هاشان برمى گشتند، نزد زن و فرزندانشان كارها و رفتار مؤمنان را وسيله سرگرمىِ خود قرار مى دادند و مى خنديدند.