خلاصه و نتيجه گيرى
نتيجه آن كه اعمال اين غريزه در صورتى ارزش منفى ندارد كه سه نوع محدوديّت رعايت شود:نخست: آن محدوديّتى است كه خود فطرت نشان مى دهد، يعنى اين رابطه بايد محدود به جنس مخالف باشد.دوّم: محدوديّتى است كه مصالح كلّى جامعه براى همه افراد در همه شرايط اقتضا مى كند، محدوديّتهايى كه در قوانين زناشويى رعايتشان بر همگان لازم و ضرورى خواهد بود و در شرع مقدّس تبيين شده است.سوّم: محدوديّتهايى است كه در موارد استثنايى و حالات خاصّى براى زوجين پيش مى آيد و روابط زناشويى آنان را به نحوى محدود خواهد كرد.اگر انسان در اِعمال غريزه جنسى به اين سه نوع محدوديّت توجّه داشته، آنها را رعايت كند، التذاذ و كامجويى او ارزش منفى نخواهد داشت و مورد ملامت قرار نمى گيرد، و خداوند با تعبير:«وَالَّذينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ الاّ عَلى اَزْواجِهِمْ اَوْ ما مَلَكَتْ اَيْمانُهُمْ فَاِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومينَ.»(1)كه در قرآن كريم در دو مورد آمده، عمل مشروع آنها را امضا نموده است.چنانكه از آيات ديگرى از قرآن نيز فى الجمله، استفاده مى شود كه ازدواج ممنوعيّتى ندارد و از ارزش منفى اخلاقى برخوردار نيست.مثل آيه:«فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَثُلاثَ وَرُباعَ فَاِنْ خِفْتُمْ اَلاّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً.»(2)[پس با كسانى از زنان كه برايتان پاك و پاكيزه اند نكاح كنيد دو بار، سه بار و چهار بار. اگر ترس داريد كه به عدالت رفتار نكنيد به يكى اكتفا كنيد].
از احكام ازدواج و طلاق در آيات و موارد ديگرى از قرآن كريم نيز به مناسبتهاى مختلفى سخن به ميان آمده و طبيعى است كه اينگونه آيات هم به طور ضمنى بر مجاز بودن اصل ازدواج دلالت دارند.

--------------------------------
1ـ مؤمنون/ 6 و 5.
2ـ نساء/ 3.