حدود اخلاقى خوردن و آشاميدن
اكنون سؤال اين است كه مطلوبيّت و نامطلوبيّت و ارزش مثبت و منفى اخلاقى در ارتباط با اين ميل از كجا پيدا مى شود؟
در پاسخ به پرسش فوق بايد گفت: در اين مورد هم مثل ساير موارد كه گفته شد، ارزشهاى اخلاقى در انتخاب و گزينش انسان ريشه دارند و به كميّت و كيفيّت يا جهت خاصّى در استفاده از خوردنيها و آشاميدنيها مربوط مى شود: مذمّت از خوردن و نوشيدن ممكن است مربوط به كميّت باشد؛ زيرا، به تناسب نياز واقعى انسان براى زنده ماندن، يك اندازه واقعى وجود دارد كه رعايت آن اندازه عملا، ممدوح و ستوده است و بى توجّهى به آن به نكوهش و مذمّت اخلاقى انسان منتهى خواهد شد. از اينجاست كه خداوند مى فرمايد:«كُلُوا وَاشْرَبُوا وَلا تُسْرِفُوا.»يعنى، اندازه را در خوردن و نوشيدن رعايت كنيد كه اگر رعايت اخلاقى در اينگونه موارد به كميّت خاصّى مربوط مى شود كه رعايت كردن يا رعايت نكردن آن اندازه، ارزش مثبت و منفى را براى كار، به دنبال خواهد آورد.گاهى منشأ ارزش منفى اخلاقى به نوع خاصّى از مأكولات و مشروبات مربوط مى شود و به نوعى تزاحم باز مى گردد. در اين موارد از آنجا كه بعضى از مأكولات و مشروبات، به نوعى مزاحمت براى التذاذهاى ديگر ايجاد مى كنند يا موجب زيانى بر جسم يا روح انسان مى شوند، از ارزش منفى برخوردار خواهند شد. مثلا گاهى ممكن است خوردن چيزى سلامتى انسان را تهديد كند در اين صورت التذاذ از اكل، مزاحم لذّت سلامتى و صحّت انسان خواهد بود و اين خود عامل نيرومندى است كه اخلاقاً، عمل خوردن را محدود مى كند به حدّى كه به سلامتى انسان لطمه اى وارد نشود و نيز مأكولات و خوردنيها را محدود مى كند به چيزهايى كه سلامتى بدن را تهديد نكند و يا چيزهايى كه مثل شراب و گوشت خوك و يا گوشت حيوانى كه به نام خدا ذبح نشده ضرر روحى و معنوى نداشته باشد.

در مواردى نيز يك جهت نامطلوب، منشأ ارزش منفى عمل اكل و شرب در انسان خواهد شد. كسى كه مى خورد و مى نوشد تا با نيروى حاصل از آن در راه خدا معصيّت كند هر چند كه مأكولاتش هم از طيّبات باشد و ضرر مادّى، عقلى و اجتماعى هم نداشته باشد چنين نيّتى خود به خود عمل تغذيه و خوردن وآشاميدن وى را نكوهيده، ناستوده و داراى ارزش منفى خواهد ساخت و برعكس، اگر انگيزه و نيّت انسان در اين عمل، خير باشد فى المثل، براى اين بخورد كه توان عبادت و بندگى خدا را پيدا كند يا براى آن كه پدر و مادر خود را خرسند و خوشحال سازد در اين صورت چنين نيّتى منشأ ارزش مثبت عمل خوردن و آشاميدن او خواهد شد كه ما از اين عامل ارزش دهى با عنوان جهت خاصّ ياد كرديم.در هر حال، خوردن و آشاميدن انسان هيچگاه بى ارتباط با ساير صفات جسمى و حالات روحى انسان نيستند. گاهى به انسان قدرت و نيرو و توان مى دهد و به سلامتى انسان مى افزايد كه طبعاً، فعل خوردن ارزش مثبت خواهد داشت و گاهى، انسان را كسل و قواى فكرى وى را تضعيف مى كند كه ترك آن از ارزش مثبت برخوردار خواهد بود.گاهى موجب شادابى روح و توان عبادت در انسان مى شود كه باز هم فعل آن ارزش مثبت دارد و گاهى، برعكس، حضور قلب را از انسان مى گيرد، عواطف وى را ضعيف مى كند و منشأ قساوت دل و تاريكى و ظلمت جان مى شود كه ترك آن، ارزش مثبت خواهد داشت.