ديدگاه قرآن درباره التذاذ
قرآن كريم اصل التذاذ را بد نمى داند، صريحاً در بعضى از آيات آن را تجويز كرده و حتى به نكوهش كسانى پرداخته است كه بيهوده خود يا ديگران را از نعمتهاى الهى محروم مى كنند. قرآن در جايى مى فرمايد:«قُلْ مَنْ حَرَّمَ زينَةَ اللّهِ الَّتى اَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَالْطَيِّباتِ مِنَ الْرِزْقِ قُلْ هِىَ لِلَّذينَ امَنُوا فى الْحياةِ الدُّنْيا خالِصَةً يَوْمَ الْقَيامَةِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الاياتِ لِقَوْم يَعْلَمُونَ.»(1)[بگو چه كسى زينت خدا را كه براى بندگان خود برآورده و روزيهاى پاك و پاكيزه را منع كرده است بگو آنها براى كسانى كه ايمان آورده اند در زندگى دنيا، در قيامت بطور خالص خواهد بود. بدين سان آيات را تفصيل مى دهيم براى آنان كه مى دانند].كسانى كه ايمان داشته باشند اين لذّتها و زينتها را به طور كامل و بدون آن كه آميخته با رنجها و سختيها باشد در آخرت خواهند داشت.بنابر اين، استفاده از نعمتها، و لذّت بردن از آنها از ديد قرآن بى اشكال است. آنچه كه در اين رابطه قرآن محكوم كرده عبارت است از ترجيح دادن لذّتهاى آنى و لحظه اى و كم ارزش بر لذايذ ابدى ارزشمند.بنابراين، سخن در جواز بهره مندى از لذايذ مادّى نيست، بلكه، در جواز اكتفا به اين لذّتهاى زودگذر و دل بستن به آنهاست، به گونه اى كه انسان را از دستيابى به لذايذ ابدى و اخروى باز دارد كه اين در نزد عقلا كارى است نامعقول و نادرست، و عقل و منطق حكم مى كند كه به هنگام تزاحم، لذّتهاى ابدى، والا و عميق را بر لذّتهاى زودگذر، پست و سطحى، مقدّم بداريم.پس اگر در قرآن مجيد و احاديث اسلامى در استفاده از زينتها و طيّبات به محدوديّتهايى برمى خوريم، اين به خاطر لذّت بودن، زينت بودن و طيّب و پاك بودن آنها نيست. بلكه حرمت آنها به لحاظ يك عنوان عَرضى است كه در تزاحم آنها با لذايذ ابدى اخروى بر آنها عارض مى شود.عنوان عرضى نام برده، عبارت است از «مانع بودن اين لذايذ پست مادّى از
--------------------------------
1ـ اعراف/ 32.

وصول انسان به لذايذ بلند ابدى و اخروى». پس آنچه ممنوع است پرداختن انسان و مشغول شدن او به اين لذّتهاى دنيوى است به شكلى كه از زندگى آخرت و سعادت جاودان خويش غافل شود و از دستيابى به لذايذ ابدى آن باز ماند.پس بر فرض آن كه ظرفيّت لذّت براى انسان محدود نمى بود و امكان اين را مى داشت كه از همه لذّتهاى مادّى و معنوى و دنيوى و اخروى با هم بهره مند شود، هيچگاه اشكالى در كار انسان به وجود نمى آمد.آيات قرآن، در موارد متعدّد به اين حقيقت اشاراتى دارند و ما بعضى از آنها را در اينجا يادآورى مى كنيم:در يكى از آيات آمده:«زُيِّنَ لِلْنّاسِ حُبُ الشَّهَواِتِ مِنَ النِّساءِ وَالْبَنينَ وَالْقَناطيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ والْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالاَْنْعامِ والْحَرْثِ ذلِكَ مَتاعُ الْحيَواةِ الدُّنْيا وَاللّهُ عِنْدَهُ حُسنَ الْمَئابِ. قُلْ اَءُنَبِّئُكُمْ بِخَيْر مِنْ ذالِكُمْ لِلَّذينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنّاتٌ تَجْرى مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَاَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَرِضْوانٌ مِنَ اللّهِ وَاللّهُ بَصيرٌ بِالْعِبادِ.»(1)[براى مردم، تمايل و دوستى خواسته هايى نفسانى چون زنان و فرزندان و هميانهاى پر از طلا و نقره و اسبهاى نشان دار (و مرغوب) و چارپايان و مزارع، زيبا و دلفريب است. اينها متاع زندگى دنيا(ى فانى) است و در نزد خداى متعال، منزلگاه نيكو و ابدى براى بازگشت انسان وجود دارد. (اى پيامبر به مردم) بگو آيا (مى خواهيد) شما را از نعمتهايى بهتر از اينها باخبر سازم؟ (بدانيد كه) براى تقوا پيشگان در نزد پروردگارشان، باغهايى است كه نهرهايى در زير درختان آن جارى است و در آنها جاودان بمانند و همسران پاك و پاكيزه و خشنودى و رضايت پروردگار فراهم گردد و خدا نسبت به بندگان خود بيناست].آرى، مردم به اين خواستنى ها و شهوات دلفريب دنيا مثل مال، همسر، فرزند
--------------------------------
1ـ آل عمران/ 14 و 15.

و... علاقه دارند، اما بايد بدانند كه سرانجام نيكو نزد خداست. مردم اينگونه نعمتهاى دنيوى و كالاهاى مادّى را ارج مى نهند و آنها را خوب مى دانند و خبر ندارند كه بهتر از اينها هم هست و خداوند آنان را آگاه مى سازد كه براى پرهيزگاران نعمتهاى بزرگ بهشت و باغهايى كه در آنها نهرها و جويبارهايى روانند در نزد پروردگارشان فراهم است كه از آنها استفاده خواهند كرد.اگر كسى براى يك لحظه با موادّ مخدّر و يا مسكر سرخوش باشد و از خود بيخود شود، در واقع، لذّتى كوتاه برايش حاصل شده كه به دنبالش يك بدبختى طولانى وجود خواهد داشت. از او موجودى عاطل و باطل و بدبخت و مريض مى سازد و به صورت يك انگل بر جامعه تحميل مى كند. در اينجا است كه هر عاقلى وقتى آن لذّت زودگذر، با اين بدبختى دير پا را كه به دنبال داردمقايسه كند با آن آرامش و آسايش و لذّت بادوامى كه با گذشتن از اين لذّتلحظه اى برايش فراهم خواهد شد مى فهمد كه بايد با نفس خود مبارزه و از آن لذّت آنى صرف نظر كند تا در دام اين بدبختيها و محروميّت از آن همه آرامش و آسايش نيفتد.در واقع مى توان گفت: لذّت هوسهاى نامعقول مادّى و دنيوى نسبت به لذّتهاى ابدى و اخروى همين حال را دارند و مانع دستيابى به لذايذ والاى اخروى مى شوند پس به هنگام انتخاب و گزينش، بايد به اين حقيقت، توجّه كامل داشته باشيم تا در دام بدبختيها و عواقب سوء آن گرفتار نشويم.

اگر سراسر اين عمر محدود انسان در دنيا با خوشگذرانى و التذاذ مى گذشت و به دنبال آن گرفتار عذاب ابدى مى شد، عقل به او فرمان مى داد كه از همه اين لذايذ دنيا بگذرد. زيرا، هيچگاه صحيح نيست كه انسان براى يك لذّت و خوشگذرانى محدود، خود را درگير رنجها و ناراحتيها و عذابهاى نامحدود سازد و با توجّه به اين كه همين لذّات لحظه اى دنيا نيز توأم با رنج و سختى و مشقّت است، ديگر به طريق اولى حكم عقل بر كناره گيرى از آن قرار خواهد گرفت.در اينجاست كه پاى انتخاب در پيش مى آيد و وارد حوزه اخلاق مى شويم و لازم است كه با دقّت و ظرافت و در چارچوب ملاكات عقلى و معيارهاى اخلاقى صحيح، به انتخاب و گزينش آن كه شايسته تر و بهتر است و ترك آن ديگرى دست نزنيم.خلاصه كلام و سخن آخر اين كه: راحت طلبى صفتى نكوهيده است؛ زيرا سعادت انسان در دنيا و آخرت بدون رنج و تلاش فراهم نمى شود. شخص راحت طلب مى خواهد هميشه خوش باشد و بياسايد در صورتى كه زندگى توأم با رنج و تلاش است و خداوند در يكى از آيات قرآن كه مى گويد:«لَقَدْ خَلَقْنا الإنْسانَ فى كَبَدْ» اين حقيقت را تأييد فرموده است.راحت طلبى در اين جهان كه جهان كار و تلاش و كشت و كوشش است، انسان را از سعادت و كمال ابدى باز مى دارد و بنابراين، از صفات زشت و ناپسند خواهد بود. البته، وضع انسان در جهان ديگر و زندگى او در بهشت با آنچه كه در اين جهان مى گذرد متفاوت خواهد بود. چرا كه، التذاذات و خوشگذرانيهاى انسان در آن جهان، بدون تلاش و رنج و زحمت، براى آنان كه با تقوا بوده اند فراهم خواهد شد. و مزاحمتى با لذّت و سعادت بالاترى ندارد.