منافقين در قرآن
قرآن منافقين را به علل مختلفى مذّمت كرده كه مى توان گفت: همه آنها نهايتاً به روح لذّت طلبى و راحت طلبى آنان باز مى گردد. بخش عظيمى از سوره توبه آنها را به اين دليل كه زير بار جهاد نمى رفتند و شانه خالى مى كردند مورد نكوهش و سرزنش تندى قرار داده است كه در اينجا به بعضى از آيات اشاره مى كنيم:«يا اَيُهَا الَّذينَ امَنُوا ما لَكُمْ اِذا قيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فى سَبيلِ اللّهِ اَثّا قَلْتُمْ اِلى الأَرْضِ اَرَضيتُمْ بالْحيوةِ الدُّنْيا مِنَ الآخِرَةِ فَما مَتاعُ الْحيوةِ الدُّنْيا فِى الآخِرَةِ اِلاّ قَليلٌ إِلاّ تَنْفِرُوا يُعَذِّبْكُمْ عَذاباً اَليماً وَيَسْتَبْدِلْ قَوْمَاً غَيْرَكُمْ وَلا تَضُرُّوهُ شَيْئاً وَاللّهُ عَلى كُلِّ شَىء قَديرٌ.»(1)[اى كسانى كه ايمان آورده ايد، شما را چه مى شود كه وقتى مى گويند در راه خدا حركت كنيد، سنگين شده و به زمين مى چسبيد آيا به جاى زندگى آخرت به زندگى دنيا دل بسته ايد؟ پس (بدانيد كه) متاع زندگى دنيا نسبت به آخرت جز چيز كمى نيست، اگر حركت نكنيد خداوند شما را به شدّت عذاب مى كند و ديگران را جايگزين شما خواهد كرد و هيچ زيانى به او نمى رسانيد كه او بر هر چيز قادر است].
--------------------------------
1ـ توبه/ 38 و 39.

«لَوْ كانَ عَرَضاً قَريباً وَسَفَراً قاصِداً لاَتَّبَعُوكَ وَلكِنْ بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُقَّةُ وَسَيَحْلِفُونَ بِاللّهِ لَوِاسْتَطَعْنا لَخَرَجْنا مَعَكُمْ يُهْلِكُونَ اَنْفُسَهُم وَاللّهُ يَعْلَمُ اِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ.»(1)[هرگاه متاع و منفعت نزديكى و سفر كوتاه (و تفريحى) بود تو را پيروى مى نمودند ولى مشقّت و زحمت كشيدن بر آنان سنگين است و به خدا سوگند ياد مى كنند كه اگر مى توانستيم خارج مى شديم و همراه شما مى آمديم آنان در واقع خود را به دست هلاكت مى سپارند و خدا مى داند كه دروغ مى گويند].«اِنَّما يَسْتَئْذِنُكَ الَّذينَ لايُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فى رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ.»(2)[تنها كسانى از تو اجازه تخلّف از جهاد و ماندن در شهر را مى گيرند كه ايمانى به خدا و روز جزا ندارند و دلهاشان در شكّ و ريب است پس آنان در شك و ريب خود مردّد و متزلزل مى مانند].«وَمُنْهُمْ مَنْ يَقُولُ ائْذَنْ لى وَلا تَفْتِنّى اَلا فى الّفِتْنَةِ سَقَطُوا وَاِنَّ جَهَنَّمَ لَُمحيطَةٌ بِالْكافِرينَ.»(3)[و بعضشان (به تو) گويند ما را رخصت ده و در فتنه ميفكن بدان كه آنان در فتنه افتاده اند و محقّقاً جهنّم بر كافران احاطه خواهد داشت].«فَرِحَ الُْمخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللّهِ وَكَرِهُوا اَنْ يُجاهِدُوا بِاَمْوالِهِمْ وَاَنْفُسِهِمْ فى سَبيلِ اللّهِ وَقالُوا لا تَنْفِرُوا فِى الْحَرِّ قُلْ نارُ جَهَنَّمَ اَشَدُّ حَرّاً لَوْ كانُوا يَفْقَهُونَ.»(4)[بازماندگان از جهاد بعد از حركت رسول خدا از نشستن در خانه خشنود شدند و از اين كه با مال و جان خود در راه خدا جهاد كنند كراهت داشتند و گفتند: در گرما به سوى جنگ نرويد. بگو آتش جهنم گرمتر و سوزان تر است اگر مى فهميدند].


-------------------------------
1ـ توبه/ 42.
2ـ توبه/ 45.
3ـ توبه/ 49.
4ـ توبه/ 81.

«وَإِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ يا اَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَيَسْتَئْذِنُ فَريقٌ مِنْهُمْ النَبىَّ يَقُولُونَ اِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ وَما هِىَ بِعَوْرَة اِنْ يُريدُونَ اِلاّ فِراراً.»(1)[در آن وقت گروهى از منافقان گفتند اى اهل مدينه شما را جاى درنگ نيست (و همگى كشته خواهيد شد) برگرديد و گروهى از آنان از پيامبر اجازه مى خواستند كه در شهر بمانند و مى گفتند: خانه هاى ما در خطر است در حالى كه خانه هاشان در خطر نبود و جز فرار قصدى نداشتند].آيات فوق و آيات فراوان ديگرى با بيانات مختلف به ذكر بهانه جويى ها و خوددارى از شركت در جنگ پرداخته است؛ ولى، در واقع آنچه كه منشأ انحراف و انحطاط ايشان مى شد، روح راحت طلبى و دلبستگى شان به لذّتهاى آنى و زودگذر بود و علاج اين بيمارى تقويت معرفت و ايمانشان بود تا بدانند كه اين لذّتها زودگذر و ناپايدار است و در مقابل آنها لذايذ اخروى بهتر و پايدارتر خواهد بود.اينان اگر ايمانشان را تقويت و معرفتشان را تكميل مى كردند و در اين زمينه فكر محاسبه و مقايسه دقيقى انجام مى دادند تنبلى، سستى و راحت طلبى را به ضرر خود تشخيص داده خود را به زحمت و تلاش وا مى داشتند.ولى اشكال كار در اينجا است كه چنين اشخاصى حتى زحمت فكر كردن در اين موضوع را هم به خودشان نمى دهند و همين كه دلشان مى خواهد از اين لذّتها استفاده كنند، توجّهشان معطوف به آنها و بطور كلّى غرق در آنها مى شوند و هيچ چيز ديگرى برايشان مطرح نيست.
--------------------------------
1ـ احزاب/ 13.