بنى اسراييل
يكى از دو طايفه نامبرده، بنى اسراييل هستند. قرآن كريم، مكرّر درباره ايشان گفتگو كرده ابعاد زندگى، بينشها و منشهاى آنان را يادآورى مى كند، تا مؤمنين و نسلهاى بعد، از تاريخ زندگى آنان پند گيرند و در چاله هايى كه آنان افتادند نيفتند.در يكجا مى گويد: موسى، پس از خلاصى بنى اسراييل از چنگ فراعنه، به آنان فرمان داد به شهرى (و به تعبير قرآن، زمين مقدّسى كه خدا برايشان نوشته بود) وارد شوند، با مشركان و دشمنان خدا بجنگند، آنجا را مسكن و مأواى خود كنند و سيادت و آقايى داشته باشند.آنان در پاسخ موسى گفتند: ما حوصله درگيرى با ايشان را نداريم و تا در شهر هستند هرگز وارد آن نمى شويم و هنگامى وارد شهر خواهيم شد كه آنان خارج شده باشند. سپس مجدّداً تأكيد كردند كه اى موسى ما هرگز وارد اين شهر نمى شويم تو با خداى خود برويد با آنان بجنگيد و بيرونشان كنيد كه ما در اينجا نشسته ايم، وقتى شكست خوردند و بيرون رفتند، ما وارد خواهيم شد.(1)1ـ در اينجا آيات مربوط به مطالب فوق را نقل مى كنيم، آنجا كه مى گويد:

«وَ اِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ يا قَوْم اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَيْكُمْ اَذْ جَعَلَ فيكُمْ اَنْبِياءَ وَ جَعَلَكُمْ مُلُوكاً وَ اتاكُمْ ما لَم يُؤتِ اَحَداً مِنَ الْعالَمين. يا قَوْمِ ادْخُلُوا الأرْضَ الْمُقَدَّسَةَ اَلَّتى كَتَبَ اللّهُ لَكُمْ وَ لا تَرْتَدُّوا عَلى اَدْبارِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرين. قالُوا يا مُوسى اِنَّ فيها قَوْماً جَبّارينَ وَ اِنّا لَنْ نَدْخُلَها حَتى يَخْرُجُوا فيها فَاِنْ يَخْرُجُوا مِنْها فِاِنّا داخِلُون. قالَ رَجُلانِ مَن الَّذينَ يَخافُونَ اَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْها ادْخُلُوا عَلَيْهُم الْبابَ فَاِذْا دَخَلْتُمُوهُ فَاِنَّكُمْ غالِبُونَ وَ عَلَى اللّهِ فَتَوَكَّلُوا اِنْ كُنْتُمْ مُؤمِنين. قالُوا يا مُوسى اِنّا لَنْ نَدْخُلَها اَبَداً مادامُوا فيها فَاذْهَبْ اَنْتَ وَ رَبُّكَ فَقاتِلا اِنّا ههُنا قاعِدُونَ. قالَ رَبِّ اِنّى لا اَمْلِكُ اِلّا نَفْسى وَ اَخى فَاقْرِقْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ الْقَومُ الْفاسِقين. قالَ فَاِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ اَرْبَعينَ سَنَةً يَتيهُونَ فى الأرْضَ فَلا تَأْسَ عَلىَ الْقَوْمِ الْفاسِقين.» (مائده/ 20 تا 26)البته، اين براى ما روشن نيست كه بنى اسراييل از اين جمله كه به موسى مى گفتند: تو با خداى خود به جنگ آنان برو چه منظورى و چه تصوّرى داشتند، ولى در هر حال، اين خوى راحت طلبى آنها بود كه به اين گفتار نا معقول وادارشان مى كرد و با اين كه مى دانستند مبارزه با دشمن، عزّت و عظمت، و لذّت سيادت و حريّت را به دنبال مى آورد راحت طلبى و تن آسايى توأم با ذلّت و نكبت را ترجيح مى دادند. آرى اين يكى از مظاهر زشت راحت طلبى است كه در يك امّت ظهور پيدا مى كند و آنان را از بسيارى از سعادتها محروم مى سازد.قرآن در آيه ديگر لذّت طلبى زبونانه بنى اسراييل را بر ملا نموده و به اين دليل آنان را به سختى نكوهش كرده مى گويد:

«وَاِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى لَنْ نَصْبِرَ عَلى طَعام واحِد فَادْعُ لَنا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنا مِمّا تُنْبِتُ الأرْضُ مِنْ بَقْلِها وقِثّائِـها وَعَدَسِها وَبَصَلِها قالَ اَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذى هُوَ اَدْنى بِالَّذى هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُوا مِصْراً فَاِنَّ لَكُمْ ما سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَباؤا بِغَضَب مِنَ اللّهِ ذلِكَ بِاَنَّهُمْ كانُوا يَكْفُرُونَ بِاياتِ اللّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِييّنَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذالِكَ بِما عَصَوْا وَكانُوا يَعْتَدُونَ.»(1)اين آيه، روح لذّت طلبى توأم با تنبلى بنى اسراييل و نتايج ذلّت بار آن را بيان مى كند كه بعد از نجات از فرعونيان كه همه هستى و جان و مال و ناموسشان را مورد تهديد قرار داده و آنان را به بردگى مى كشاندند و در عين حال كه بهترين غذا و منّ و سلوى برايشان آماده بود، از سر تنوّع طلبى درخواست سبزى و پياز كردند و بناى بهانه جويى را گذاشتند و سرانجام مستوجب غضب و سخط الهى شدند.اين داستان براى همه مسلمانان بويژه ملّت مسلمان ايران كه بعد از انقلاب شرايط مشابهى با شرايط آن روز بنى اسراييل داريم حايز اهميّت است و بايد از اين آيه كريمه و وضع خفّت بارى كه بنى اسراييل مبتلا شدند عبرت بگيريم و با بهانه گيريها زمينه شادى و شماتت دشمنان و غم و اندوه دوستان را فراهم نياوريم.امروز متأسفانه توقّعات بى جا و نيازهاى كاذبى به وجود آمده و هستند كسانى كه بدون آن كه كار قابل ملاحظه انجام دهند و خود را به زحمت بيندازند مى خواهند بهترين زندگى ها را داشته، از همه چيز برخوردار باشند.اينان يا از راههاى نادرستى به خواسته هاشان مى رسند و در اين صورت بار تشريفات زندگيشان بر دوش ديگران سنگينى خواهد كرد و يا به شايعه پراكنى و ايجاد بدبينى مى پردازند و جامعه و نظام و روحانيّت را مورد تهاجم قرار مى دهند و عملا آب به آسياب دشمن مى ريزند.
--------------------------------
1ـ بقره/ 61.