مظاهر گوناگون قدرت طلبى
با تجربه هاى ساده هم مى توان دريافت كه بچّه براى نخستين بار وقتى كارى را مى تواند انجام دهد نوعى احساس شادى در او پيدا خواهد كرد و علاقه مند به تكرار آن كار مى گردد تا قدرت بيشترى كسب كند. مثلا، نخستين بارى كه كودك مى تواند روى پاى خود بايستد، از اين قدرت نمايى خود ذوق زده مى شود و يك نوع احساس غرور به او دست مى دهد كه منشأ تصميم گيرى او بر تكرار اين عمل مى شود و تلاش مى كند توان و قدرت خود را بر انجام اين كار بيشتر كند.طبيعى است براى كودك مثلا يكساله قدرتهايى مطرح مى شود كه در حوزه شناخت او قرار گرفته باشند و از آنجا كه قدرتهاى بسيارى وجود دارد كه براى چنين كودكى شناخته شده نيستند. اصلا توجّهى به آنها ندارد و اصولا، آگاه نيست از اين كه انسان مى تواند به آن قدرتها نيز دست يابد.
بنابراين، به هر اندازه اى كه دايره معلومات كودك توسعه پيدا كند و از انواع گوناگون قدرتها و امكان دستيابى انسان به آنها بيشتر آگاهى پيدا كند، ميل به قدرت در او توسعه خواهد يافت و جهت روشن تر و تشخّص بيشترى پيدا خواهد كرد.ميل به قدرت در انسان يك ميل فطرى است جهتش نامحدود است و تعيّن خاصّى ندارد؛ ولى، با توسعه معلومات و معارف انسان جهت و تشخّص خود را پيدا مى كند. بستگى دارد به اينكه انسان تشخيص بدهد چه كارى شدنى است و انسان مى تواند انجام دهد و چه قدرتى براى انسان دست يافتنى است و او مى تواند آن را تحصيل كند.

بنابراين، حسّ قدرت طلبى در انسان در هيچ نقطه اى صد در صد اشباع نمى شود و به توقّف و ركود نمى رسد؛ بلكه، هر آن كه زمينه جديدى براى قدرت نمايى كشف كند و از يك قدرت نايافته آگاهى يابد كه امكان دسترسى به آن برايش حاصل باشد، در هر موقعيّتى كه باشد ميل به قدرت، او را به تلاشهاى جديدى براى دست يافتن به آن وادار خواهد كرد.طبيعى است نخستين قدرتهايى كه براى انسان مطرح مى شود قدرتهايى محسوس تر و ملموس تر و بىواسطه جسمانى است. قدرت بر كارهايى كه از بدن سر مى زند و احتياج به نيروى خاصّ جسمانى دارند. او مى خواهد هر چه بدنش قوى تر بشود تا بتواند كارهاى هرچه سنگين تر، سخت تر و مهمترى را انجام دهد.پس انسان به تدريج از قدرتهاى با واسطه و ابزارى و از نيروى اهرم آگاهى مى يابد. از به كار گرفتن اهرمها و استفاده از ابزارها براى انجام دادن كارهاى بزرگترى كه مستقيماً با نيروى جسمانى و بدون استفاده از ابزار و اهرم نمى توان آنها را به انجام رساند. در اين حال است كه علم و تجربه، براى استفاده از ابزارها، كم كم دخالت مى كند و اين دخالت روز به روز افزايش مى يابد؛ يعنى، انسان در سايه علم و تجربه نوع ديگرى از قدرت را به دست مى آورد و هنگامى كه توانمنديهاى بدنى انسان به بالاترين حدّ متعارف خود رسيد و به تعبير قرآن مجيد «بلّغ اشدّه» به اين فكر خواهد افتاد كه قدرتى فوق حدّ متعارف جسمانى را غير مستقيم و با واسطه ابزار و اهرمها بر طبيعت و پديده هاى طبيعى اعمال كند و اين نيازمند علوم و تجربيّات خاصّى است كه بايد به دست آورد تا بداند از چه وسيله اى مى تواند براى رسيدن به مقاصد خود بهره مند گردد.

در مرحله ديگر، از نوع ديگرى از قدرت بهره خواهد گرفت كه به وسيله مال و ثروت براى انسان حاصل مى شود. انسان هنگامى كه توجّه پيدا كرد كه در جامعه، پول، قدرت و توان انجام بسيارى از كارها را به او مى دهد، ميل به قدرت كه در نهاد او ريشه دارد، وادارش خواهد كرد تا براى به دست آوردن پول كه قدرت افزاست دست به تلاشى پى گير بزند تا به وسيله آن بتواند كارهايى را به انجام رساند.بنابر اين، كسب پول و ثروت ممكن است با انگيزه هاى مختلفى انجام گيرد. اين نكته را قبلا نيز متذكّر شده ايم كه گاهى يك كار و تلاش در انسان با انگيزه هاى مختلف انجام مى گيرد. مثلا، همين كسب مال و فراهم آوردن ثروت براى تأمين و تهيه نيازهاى جسمانى مثل خوراك و پوشاك و امثال اينهاست؛ ولى، گاهى نيز به عنوان وسيله اى براى كسب قدرت و با انگيزه قدرت طلبى به چنين تلاشى دست مى زنيم چنانكه گاهى نيز ممكن است وسيله اى براى عبادت و پرستش باشد مثل تلاش و فعاليّت كسى كه مى خواهد پولى به دست آورد تا در راه خدا انفاق كند به ضعفا و فقرا كمك كند و يا بر اساس دستورات الهى در كارهاى عامّ المنفعه به مصرف برساند كه طبعاً، اين نيز انگيزه سوّمى براى تحصيل مال و كسب ثروت خواهد بود. و سرانجام آنچنان كه در روايات آمده كه «الكادّ على عياله كالمجاهد فى سبيل الله»(1) [كسى كه در تأمين نيازمنديهاى خانواده خود تلاش كند مانند كسى است كه در راه خدا جهاد مى كند.] ممكن است انگيزه تحصيل مال در انسان سير كردن شكم زن و فرزند و تأمين نيازها و معيشت ايشان باشد كه انگيزه الهى وى را وادار به اين كار كرده است.
--------------------------------


1ـ بحارالانوار، ج 103، روايت 59، باب 1.

انسان كم كم متوجّه مى شود كه با كسب نوع ديگرى از قدرت مى تواند بر نيروهاى طبيعت فائق شود تا اينجا قدرتهايى بود كه در چارچوب طبيعت به وسيله ابزار كسب مى كرد و در اينجا به فكر كسب نوع ديگرى از قدرت مى افتد كه غالب بر نيروهاى طبيعت باشد. در مرحله قبلى انسان در مقابل نيروى طبيعت عاجز بود و البته، سعى داشت تا ممكن است آنها را در مسير هدف خود قرار دهد؛ ولى، در اين مرحله سعى مى كند بر نيروهاى طبيعت غالب شود و قدرتى پيدا كند كه محكوم قواى طبيعى نباشد. او به فكر مى افتد تا به وسيله رياضت يك قدرت روحى كسب كند كه حاكم بر قواى طبيعت باشد و نيازى به كار گرفتن آنها نداشته باشد.سرانجام، نوع ديگرى از قدرت، قدرت اجتماعى است كه بستگى به نظام ارزشى و فرهنگى حاكم بر جامعه دارد. هر جامعه چيزهايى را وسيله قدرت و تسلّط بر ديگران و كنترل رفتارشان قرار مى دهد تا از اين رهگذر در درجه اوّل اراده ديگران را تابع اراده خود كند و حتى بالاتر اينكه بر دلهاى ديگران تسلّط يابد.