آفات و موانع حقيقت جويى
همانطور كه قبلا هم گفته ايم مهمترين آفات و موانع در راه تحصيل علم يقينى، آفات روانى هستند كه انسان را از جستجوى حقيقت و وصول به علم قطعى باز مى دارند. كسى كه تابع هواى نفس است، از آنجا كه كشف واقعيّت ممكن است برايش درد سر ايجاد كند و وى را از رسيدن به خواسته هايش باز دارد، تمايلى به آن ندارد و از رفتن به دنبال حقيقت و تحصيل علم قطعى خوددارى مى كند.در تحليل اين وضع به اينجا مى رسيم كه چنين شخصى در واقع، خود را بطور كامل نشناخته و به گمان آن كه تمام حقيقت و هستى وى همان بدن اوست، زندگى [و به هنگامى كه گفته شود كه وعده خدا حق است و درباره قيامت ترديدى وجود ندارد گفتيد، نمى دانيم قيامت چيست و جز گمانى نداريم و ما را (درباره آن) علم و يقينى نيست].خود را در همين زندگى دنيوى و رسيدن به خواسته هاى نفسانى خلاصه مى كند. تمام توجهش در امور مادّى، متمركز خواهد شد و ساير ابعاد وجودى خود را به دست فراموشى مى سپرد. او علمى را دنبال مى كند كه فقط در خدمت هواى نفس و اشباع تمايلات مادّى باشد و در غير اين صورت، رنج تحصيل علم را نه تنها تحمّل نخواهد كرد؛ بلكه، اگر علمى برخلاف مقتضيات هواى نفس باشد و جلوى خواسته هاى نفسانى او را بگيرد مورد انكار او قرار خواهد گرفت. خداوند در يكى از آيات قرآن مى فرمايد:«وَجَحَدُوا بِها وَاسْتَيْقَنَتْها اَنْفُسُهُمْ ظُلْمَاً وَعُلُوَّاً.»(1)[از روى ظلم و برترى طلبى آن را انكار مى كنند در حالى كه بر آن يقين دارند]،انگيزه برترى طلبى و تجاوز به ديگران منشأ مى شود تا به دنبال علم يقينى نروند و حتى اگر زمينه اش هم فراهم شده انكارش بكنند. بنابراين، هواى نفس يكى از آفات روانى است كه انسان را از جستجوى حقيقت و تحصيل علم قطعى باز مى دارد.آفت ديگر تحصيل علم قطعى «تقليد» است. فطرت انسان اقتضا دارد راهى را براى كسب علم برگزيند كه او را به واقع برساند و اگر صرفاً به تقليد كردن از نظر و رفتار ديگران اكتفا كند و اعتقادات گذشتگان و آباء و اجداد خود را چشم و گوش بسته بپذيرد بدون توجه به اينكه آيا مطابق با واقع يا خلاف واقع است، در اين صورت، او برخلاف فطرت خود قدم برداشته است. قرآن به شدّت تقليد بى دليل را محكوم كرده چنانكه پيروى از هوا و هوس و نرفتن به دنبال درك حقايق را نادرست مى داند و از آنجا كه ما در گذشته به تفصيل در اين زمينه ها پرداخته ايم در اينجا به همين مقدار خلاصه، بسنده مى كنيم و طالب تفصيل مى تواند به بحثهاى گذشته رجوع كند.آفت و يا رذيلت ديگر آن است كه معلوماتى را كه به نحوى يا براى دنيا و يا براى آخرتش مفيدند رها كرده و به سراغ چيزى برود كه به دردش نمى خورد نه براى زندگى دنيوى اش مفيد است و نه براى آخرتش. در اين صورت، كار او لغو و بيهوده است و آياتى كه كار لغو را مورد مذمّت قرار داده اند شامل اين كار نيز كه مصداقى از كارهاى لغو است مى باشد.

--------------------------------
1ـ نمل/ 14.