د احساسات و انفعالات
احساسات و انفعالات سطحى ترين و آشكارترين مرتبه از مراتب نفس را تشكيل مى دهد؛ يعنى، اگر عميقترين نقطه روح و نفس انسانى را همان عميقترين نقطه وحدت و بساطت نفس تلقّى كنيم و از آن نقطه وحدت به سوى كثرت و از اعماق پيچيده به طرف ظواهر سطحى نفس بالا بيائيم از مراتب مختلف نفس خواهيم گذشت و نهايتاً به مرتبه سطحى و آشكار احساسات و انفعالات مى رسيم.آدمى وقتى چيزى را دوست داشت و براى رسيدن به آن تلاش كرد امّا به خواسته خود نرسيد يك حالت انفعالى در سطح نفس وى پديد آيد كه «حزن و اندوه» نام دارد و در مقابل اگر به خواسته خود برسد احساس ديگرى به وى دست خواهد داد و حالت ديگرى به وى دست مى دهد كه «شادى» نام دارد؛ ولى، اگر از اصل خواسته اى نداشته باشد تا براى رسيدن به آن به سعى و تلاش بپردازد در اينصورت، نفس و روان چنين انسانى از هر دو حالت غم و شادى، عارى است.و نيز اگر شخص احساس كند كه خواسته هايش به خطر افتاده است و يا متوجّه شود كه احتمالا بايد از محبوب و مطلوب خود جدا شود و آنچه را كه با رنج و تلاش به دست آورده است از دست بدهد حالت انفعالى ديگرى به وى دست خواهد داد كه «خوف» ناميده مى شود و در مقابل، اگر خطرى وى و خواسته هايش را تهديد نكند و يا عامل خطرناك و تهديدكننده اى را در پيش رو و مسير زندگى خويش نيابد احساس «امنيّت» به وى دست خواهد داد.چنانكه شخص اگر تلاشهاى خود را در رسيدن به هدف و مطلوب خويش مؤثّر تشخيص دهد حالت «رجاء» و «امّيد» و يا دلگرمى به كار در نفس وى حاصل آيد و اگر آنها را بى ثمر و بى فايده تشخيص دهد حالت «يأس» و «نااميدى» و دلسردى از كار به وى دست دهد.حالات نامبرده را احساسات و انفعالات گويند و سطحى ترين مراتب نفس را تشكيل مى دهند كه متأثّر از ساير شؤون و خواسته هاى نفس مى باشد.آنچه را كه تاكنون گفته ايم توضيحى بود درباره ساختمان نفس آنچنان كه ما تصوّر مى كنيم بدين منظور كه طرحى براى بررسى مسائل مربوط به نفس داشته باشيم و روشن باشد از كجا بررسى اين مسائل را بايد آغاز كنيم و به ترتيب ادامه دهيم و نهايتاً به كجا ختم مى شود.