وسيله آزمايش
قرآن، با كسانى كه مال و فرزند را هدف اصلى زندگى يا عامل تكامل و تقرّب انسان به خدا مى دانستند، مخالفت كرده و تنها به عنوان، دو وسيله آزمايش انسان، به آن دو مى نگرد.قرآن در يك آيه مى گويد:«وَما اَمْوالُكُمْ وَلا اَوْلادُكُم بِالَّتى تُقَرِّبُكُمْ عِنْدَنا زُلْفى.»(1)[اموال و فرزندان شما، مايه قرب و منزلت شما نزد ما نمى شود].پس مال و فرزند علاوه بر آنكه هدف نهايى و اصيل نيستند، داشتن آنها نيز خود به خود، انسان را به هدف نهايى انسان كه قرب و منزلت در پيشگاه خدا باشد نمى رساند.قرآن مى گويد: مال و فرزند، تنها دو وسيله آزمايش انسانند. پس نقش مال و فرزند در دستيابى انسان به كمال، بستگى به اين دارد كه از آن دو به طرز صحيح استفاده كند.قرآن در آيات مختلف، اين ديدگاه ويژه خود را درباره مال و فرزند، اعلام داشته، يك جا مى گويد:
«وَاعْلَمُوا اَنَّما اَمْوالُكُم وَاَوْلادُكُم فِتْنَةٌ وَاِنَّ اللّهَ عِنْدَهُ اَجْرٌ عَظيمٌ.»(2)[بدانيد كه اموال و فرزندان شما وسيله امتحان شمايند].

--------------------------------
1ـ سبا/ 37.
2ـ انفال/ 28.

قرآن كريم، نه تنها مال و فرزند كه همه نعمتهاى دنيا را وسيله آزمايش مى داند و طبيعى است، چيزى وسيله آزمايش انسان قرار مى گيرد كه جاذبه اى داشته باشد و انسان را به دنبال خود بكشاند. اگر انسان علاقه اى به مال و فرزند نمى داشت و نسبت به آن بى تفاوت مى بود، در اين صورت، مال و فرزند، وسيله آزمايش او قرار نمى گرفت، تا معلوم شود آيا آن را از راه صحيح به دست مى آورد و در راه درست خرج مى كند؟ و آنجا كه بايد از مال بگذرد مى گذرد يا نه؟پس مال و فرزند، بايد جاذبه اى داشته باشند تا وسيله آزمايش انسان شوند و با توجّه به اين رابطه است كه مفاد آيه «اَلْمالُ وَالْبَنُونَ زينَةُ الحَيواةِ الدُّنْيا.»(1) در كنار آيه فوق روشن مى شود و هيچ منافاتى با آن نخواهد داشت. و در آيه ديگرى نيز صريحاً به اين رابطه و دو طرف آن يك جا، اشاره كرده مى گويد:«اِنّا جَعَلْنا ما عَلَى الأَرْضِ زينَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ اَيُّهُمْ اَحْسَنُ عَمَلا.»(2)[ما آنچه روى زمين است، زينت آن قرار داده ايم تا انسانها را بيازماييم كه كداميكشان خوش رفتارترند و بهتر عمل مى كنند].از سوى ديگر، مى بينيم كه در بعضى از آيات مى فرمايد:
«اِنَّما اَمْوالُكُمْ وَاَوْلادُكُم فِتْنَةٌ وَاللّهُ عِنْدَهُ اَجْرٌ عَظيمٌ.»(3)و اشاره مى كند كه اگر انسان را جاذبه هاى مادّى نفريبد و با گذشتن از آنها از عهده امتحان الهى برآيد، به پاداشهاى بزرگتر و شيرين تر و پرجاذبه ترى كه نزد خداست نايل مى شود.بنابراين، مال همانطور كه گفتيم خود به خود، خوب نيست، خود به خود، بد هم نيست، بلكه اگر نردبان صعود انسان و دستيابى به كمالش شود خوب است.
--------------------------------
1ـ كهف/ 46.
2ـ كهف/ 7.
3ـ تغابن/ 15.

چنانكه، اگر سدّ راه و مانع تكامل انسان شود، بايد آن را رها كرد و در چنين حالتى است كه خداوند مى فرمايد:«يا اَيُّها الَّذينَ امَنُوا اِنَّ مِنْ اَزْواجِكُمْ وَاَولادِكُمْ عَدُوّاً لَكُمْ فَاخْذَرُوهُم.»(1)[اى آنان كه ايمان آورده ايد بعضى از همسران و فرزندان شما دشمن شمايند پس از آنان دورى كنيد].يا مى فرمايد:«قُلْ اِنْ كانَ ابائُكُمْ وَاَبْنائُكُم وَاِخْوانُكُم وَاَزْواجُكُمْ وَعَشيرَتُكُمْ وَاَمْوالٌ اِقْتَرَفْتُمُوها وَتِجارَةُ تَخْشَوْنَ كَسادَها وَمَساكِنُ تَرْضَونَها اَحَبَّ اِلَيْكُم مِنَ اللّهِ وَرَسُولِه وَجِهاد فى سَبيلِه فَتَرَبَّصُوا حَتّى يَأْتِىَ اللّهُ بِاَمْرِه.»(2)[بگو اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و اقوام شما و اموالى كه جمع آورى كرده ايد، تجارتى كه از كسادى آن بيمناكيد و خانه ها و مسكن هايى كه بدان دل بسته ايد، در نزد شما محبوبتراند از خدا و رسول و جهاد در راه خدا پس منتظر امر خدا باشيد].پس ارزش منفى مال و فرزند، مربوط به اين دلبستگى هاى بيش از حدّ است كه مانع از وصول به كمال مطلوب خواهد شد و انسان را از كارهاى خوب باز داشته و به كارهاى زشت وا مى دارد، و در روايت از معصوم آمده است كه:«حُبُّ الدُّنْيا رَأْسُ كُلِّ خَطيئَة.»[دنيا دوستى ريشه هر خطا و بدكارى است].و ارزش مثبت آنها در سايه انگيزه الهى و رعايت موازين صحيح شرعى در تحصيل و مصرف آن و وسيله قرار دادن آنها براى تحصيل قرب و منزلت در پيشگاه خدا است.
--------------------------------
1ـ تغابن/ 14.
2ـ توبه/ 24.