روايات در زيان پرخورى
در روايات معصومين نيز، مطالب فراوانى در اين زمينه داريم كه در كتب حديث و كتب اخلاقى ذكر شده است و از آنجا كه بحث ما در اينجا بر محور آيات قرآن دور مى زند و بخشى از معارف قرآن خواهد بود، در صدد بررسى، تفصيل و تبيين آنها نيستيم. مع الوصف، اين منافات ندارد كه به بعضى از اين روايات پر بركت اشاره اى داشته باشيم:در روايت معروفى چنين آمده است كه:«خداى متعال مى فرمايد هيچ ظرف پُرى نزد من مبغوض تر و بدتر از شكمى نيست كه پر از غذا باشد.»(1)پرخورى و شكم پرورى مفاسد و عوارض سوء جسمى و روحى زيادى را براى انسان به دنبال مى آورد: آدمى را از خدا غافل، توجّهات معنوى و قلبى را كم، قدرت فكر و تأمّل و انديشه را ضعيف، و ديگر ابعاد روحى را در او ضعيف و ناچيز مى كند و در مقابل، شهوات نفسانى را بالا مى برد و ابعاد حيوانى انسان را تقويت مى كند و بسيارى از بيماريها و بويژه در سنين بالا بسيارى از بيماريهاى صعب العلاج را كه گاه اصل زندگى انسان و يا سلامت و شادابى او را به طور جدى به خطر مى اندازد براى انسان همراه مى آورد. البته، اين كه ما در مواردى بر جنبه هاى مادّى و سلامت جسمى تكيه و تأكيد مى كنيم، در صورتى كه بحث ما در اينجا درباره ارزشهاى اخلاقى است، بدين لحاظ خواهد بود كه به طور قطع و يقين، تكامل معنوى انسان در بيشتر اوقات، متوقّف بر صحّت و سلامتى اوست و كسى كه از سلامتى جسمى برخوردار نباشد نه تنها در زندگى مادّى بلكه در زندگى معنوى نيز غالباً از قافله عقب مى ماند. چرا كه زندگى مادّى انسان، در واقع، مقدمه اصلى و شرط لازم تكامل روحى و معنوى او به شمار مى رود.در رواياتى نيز براى رسيدن به حكمت و يافتن كمالات روحى و اخلاقى، بر خالى بودن شكم و جوع و گرسنگى به عنوان پيش شرط تكيه شده است. انسانى كه
--------------------------------
1ـ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 66، ص 331، روايت 5.

مى خواهد سينه اش سرچشمه جوشان و فيّاض حكمت شود و دوست دارد به چنين كمالات و ارزشهايى نايل آيد ناگزير است كه تا حدودى گرسنگى را تحمّل كند. اگر سيرى و پُرى شكم با اينگونه كمالات تزاحمى نمى داشت و بدون تحمّل گرسنگى هم امكان اين بود كه انسان به چنين مقامات انسانى و الهى واصل شود، هيچ گاه توصيه به كم خوردن نمى شد زيرا خداوند بخل ندارد و از خزاين نامحدود او چيزى كم نمى شود كه بيهوده مانع تنعّم، بهره مندى و التذاذ انسان شود.خداوند اين نعمتها را آفريده است براى آن كه انسانها از آن استفاده كنند، اما وقتى كه اسراف و تبذير و زياده روى كنند، بيش از مقدار نياز بدن بخورند، اين كارشان دو زيان و دو مشكل عمده به دنبال مى آورد و از اين رو، عملى بسيار نكوهيده و مذموم خواهد بود. چرا كه، اين انسانها با پرخورى و اسراف و تبذير از يك سو خودشان را از بهره برى كامل از نعمت عقل و دل و ساير نعمتهاى روحى و حكمت و معرفت و معنويّت محروم مى سازند؛ و از سوى ديگر، سبب محروم شدن ديگران از همين نعمتهاى مادّى براى حدّ اقلّ تغذيه و تأمين نيازهاى جسمى براى ادامه زندگى و كسب سلامتى و نيرو مى شوند. در همين جا خوب است به اين مشكل روز جامعه خودمان يعنى گرانى و تورّم اشاره كنيم كه مهمترين و عمده ترين راه چاره آن، رعايت همين آداب اسلامى است. امروز و هر روز ديگرى اگر بسيارى از خانواده هاى مرفّه، دست از اسرافكاريها و ريختوپاشهاى غير ضرورى بردارند و مصارف زندگى را، حدّاقلّ در ارتباط با موادّ غذايى و كالاهاى ضرورى زندگى، تا آنجا كه برايشان ممكن و مقدور است محدود كنند، تا حدّ نسبتاً زيادى مشكل گرانى و تورّم حلّ، و به رفع فقر و گرسنگى قشر ضعيف و محروم جامعه كمك خواهد شد. ولى، اگر درد و رنج اين قشر را كه تعدادشان هم كم نيست درك نكنند و خود را به غفلت و بى عارى بزنند، به نظر مى رسد كه دير يا زود خطر بزرگترى آنان را تهديد خواهد كرد.
پس بياييد اسلام و آداب حياتبخش آن را مدّ نظر قرار دهيم، خدا را فراموش نكنيم، نسبت به سرنوشت و وضع زندگى ضعفا غافل و بى توجّه نباشيم، اسراف و تبذير و زياده روى و شكم بارگى نكنيم، ابعاد روحى و فكرى و معنوى را فراموش نكنيم، به سر و صدا و تبليغات و تظاهر به اسلام اكتفا نكنيم و مسلمان و مؤمن واقعى باشيم، كه آينده ما و سعادت دنيا و آخرتمان در گرو آن خواهد بود.

دادن صدقات و زكوات و كمك به زندگى ديگران، به جاى خودبينى و اسرافكارى و خودخواهى و خودمحورى، آنچنان كه در روايات آمده، نه تنها بلاهاى آنچنانى را دفع مى كند، كه بلاهاى اجتماعى اينچنينى را نيز برطرف خواهد كرد و صحّت و سلامتى انسان را تضمين مى كند.يكى از بزرگترين نعمتهاى خدا، قدرتى است كه به انسان داده، تا توجّه خودش را منعطف به ساحت قدس الهى كند. حضرت سجاد(عليه السلام) در يكى از دعاها مى گويد:«بار خدايا! چه نعمتى بزرگتر از اين كه به من اجازه دادى تا ياد تو كنم و به ياد تو باشم؟ تو منزّهى و ما لياقت آن را نداريم كه توجّه به ساحت تو پيدا كنيم و همين كه به ما اجازه داده اى كه به تو توجّه پيدا كنيم، اين خود بزرگترين منّتى است كه بر ما نهاده اى.»و در روايت ديگرى آمده است كه:«قَلْبُ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الَّرحْمنِ.»(1)
[دل مؤمن جايگاه رفيع خداوند است].مؤمن پيوسته به ياد خداست و دلى كه به ياد خدا باشد حكم عرش خدا را دارد، يعنى جايى رفيع و ويژه كه پيوسته خدا در آن حضور دارد.آرى خداوند با لطفى كه به انسان دارد، اينچنين لياقتهايى به او داده كه قادر است به اين حدّ از رشد و صعود نايل آيد؛ ولى، انسان قدر خود را نمى شناسد و با خوردن چند لقمه غذاى حرام و ناباب و يا زايد و بيش از حدّ، خود را از چنين كرامتى محروم مى كند. اينگونه تزاحمات منشأ مى شود كه خوردن و آشاميدن در
--------------------------------
1ـ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 58، ص 39، روايت 61.

شكل و كيفيّتى خاصّ يا بيش از اندازه، ارزش منفى پيدا كند.البته همين جا لازم است يادآورى كنيم همانطور كه افراط و زياده روى در خوردن و آشاميدن زيانبار و داراى ارزش منفى است، تفريط و كم خورى بيش از اندازه نيز زيانبار است، به سلامتى انسان لطمه مى زند و شادابى و نشاط وى را تهديد خواهد كرد.متأسّفانه بسيارى از جوانهايى كه پاك و مخلص هستند و دلشان مى خواهد سير معنوى داشته باشند و فضايل اخلاقى را كسب كنند، بدون مشورت با بزرگترها و افراد با تجربه، دست به كارهايى مى زنند كه سالها آنان را از سلامتى محروم خواهد كرد. و آنچنان به ضعف مبتلا مى شوند كه توان انجام بعضى واجبات را هم از دست مى دهند چه رسد به مستحبّات و از اينجاست كه اين كار نسنجيده و نپخته سبب خسران و زيانكارى آنان در دنيا و آخرت خواهد شد.ارزش كم خورى در اين است كه انسان بتواند در تعالى روحى و معنوى اش موفّق تر باشد. پس بايد در حدّى باشد كه انسان را از ساير توفيقات محروم نسازد كه اگر از اين حدّ گذشت، مسلّماً نامطلوب و بى ارزش و يا حتى داراى ارزش منفى خواهد بود.اين يكى از موارد خيلى روشن ارزش اعتدال و ميانه روى است كه بايد حتماً آن را رعايت كنيم. البته، مقدار خوراك، يك قاعده كلّى ندارد و به تناسب مزاجها و سنين مختلف و ديگر عواملى كه احياناً ممكن است در آن نقشى داشته باشند، در نوسان خواهد بود و هر كسى بايد شرايط خاصّ مزاجى خودش و اعتدال متناسب با آن را در نظر بگيرد و از افراط و تفريط نسبت به حدود و مقادير مورد نياز شخصى خود بپرهيزد.ضمناً، توجّه به اين نكته هم لازم است كه گاهى ضرر كم خوردن براى جوان نيرومند به زودى آشكار نمى شود؛ ولى، به تدريج كه سنّ بالا مى رود و به ويژه به هنگام بهره بردارى از سالها زحمت تحصيل، ديگر قدرت از او سلب مى شود و نمى تواند خدمت چندان شايسته اى براى اسلام و مسلمين انجام دهد.