خلاصه سخن
پس توجّه به ضعف و عجز، انسان را متواضع و راه پيشرفت و تعالى را به روى انسان باز مى كند و برعكس، توجّه به قدرت انسان را مغرور و متكبّر مى كند و راه ترقّى و تعالى را بر او مى بندد.نكته ديگر آن كه تحصيل قدرت بى اشكال است اما بايد بدانيم كه:
اوّلا: قدرت حقيقى چيست؟ثانياً: اين قدرتهاى مادّى جز وسيله و ابزارى براى رسيدن به قدرت ابدى نيستند و نمى توانند مطلوب بالّذات باشند.ثالثاً: كسب همين قدرت وسيله اى نبايد موجب سلب قدرت ديگران و تجاوز به حقوق آنان شود،رابعاً: اين قدرتها در اصل از ما نيست بلكه قدرت خداست كه ما از آن بهره مند مى شويم. پس كسى كه نعمت الهى قدرت به او داده مى شود، شكر اين نعمت اقتضا مى كند تا از آن به نحو صحيح استفاده كند،
--------------------------------
1ـ فاطر/ 15.

و خامساً، هر چه بر قدرت، افزوده شود، سرانجام محكوم قدرت خدا هستيم و قدرت او بر قدرت ما احاطه دارد.اگر توجّه به اينگونه حقايق نداشته باشيم، قدرت براى ما عوارض نامطلوبى به همراه خواهد آورد و از جمله با غرور و تكبّر همراه خواهد بود چنانكه خداوند در آيه:«وَاِذا قيلَ لَهُ اِتَّقِ اللّهَ اَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالإثْمِ.(1)» به همين دستاورد بد و خطرناك اشاره دارد كه [وقتى گفته مى شود تقواى خدا داشته باش قدرتش او را به گناه وا مى دارد].او نسبت به قدرتش آنچنان دلبسته مى شود كه براى دستيابى يا حفظ آن ممكن است دست به كارهاى ناشايسته و هولناك بزند. آرى، اين قدرت و حفظ قدرت است كه وى را به اينگونه كارها وا مى دارد و نيز اين دلبستگى وى را در همين جا متوقّف خواهد كرد و روح علوّ و عتوّ و برترى طلبى را آنچنان كه قبلا گفتيم به دنبال خواهد داشت.
--------------------------------
1ـ بقره/ 206.