ارزش اخلاقى در گزينش مسكن
اساس ارزش مثبت در التذاذها و تلاشهاى مربوط به لباس و مسكن نيز مثل ساير تمايلات به نيّت و انگيزه انسان مربوط مى شود. اگر هدف از تهيه اين مسكن يافراهم آوردن لباس، به نحوى با خدا و كمالات معنوى انسان ارتباط پيدا كند، در اين صورت تلاش براى آن و تهيه آن هم از ارزش مثبت برخوردار مى شود و رنگ عبادت پيدا مى كند. مثل آن كه هدف از تهيه مسكن، فراهم كردن آسايش بيشترى براى خانواده و اهل و عيال يا احسان به ديگران باشد و اينگونه انگيزه ها موجب آن مى شود كه تحصيل مسكن، و هر نوع تلاشى براى تهيه آن از نظر اخلاقى، داراى ارزش مثبت باشد.علاوه بر آنچه كه در بالا گفتيم، در مواردى نيز ممكن است تلاش براى تهيه لباس و مسكن و تحت عناوين ثانويّه، ارزش مثبت پيدا كند. مثلا، در بعضى از شرايط ويژه اجتماعى كه داشتن لباس فاخر علامت نوعى شخصيّت و بزرگ منشى است و يا داشتن مسكن خوب و وسيع منشأ نگرش مثبت به وى در سطح جامعه خواهد شد و در كلّ باعث رواج اسلام و عزّت مسلمين و توجّه مردم به دين و خدا خواهد شد، تلاش و تهيه لباس و مسكن خوب در چنين شرايطى مى تواند، تحت اين عنوان ثانوى، و بر اساس اين انگيزه الهى و معنوى داراى ارزش مثبت اخلاقى باشد به شرطى كه اوّلا، واقعاً شرايط اجتماعى اينگونه باشد كه گفتيم و ثانياً، واقعاً انگيزه انسان در تهيه مسكن و لباس خوب همين انگيزه الهى باشد.تذكّر اين نكته را از اين رو، در اينجا لازم مى دانستيم كه در بسيارى از موارد اتّفاق مى افتد كه بسيارى از افراد خودشان و مردم را فريب مى دهند و چه بسيار انگيزه هاى هوس آلود و هواهاى نفسانى خويش را در زير چنين پوششهايى مخفى كنند، تا در ضمن لذّت برى ها و التذاذات نفسانى اعمال و رفتار خود را در اذهان ملّت ديندار و خداپرست توجيه كرده باشند. از اين رو وضع و حالت پيچيده اى به خود مى گيرند. در هر حال اگر واقعاً، داراى چنين انگيزه هايى باشند كه در بالا گفته شد، كارشان از ارزش مثبت اخلاقى برخوردار خواهد بود.

قرآن درباره حضرت سليمان(عليه السلام) مى گويد: او كاخى داشت از بلور كه وقتى بلقيس وارد آن شد، گمان كرد كه زير پاى او آب ايستاده است. فكر كرد از درون آبى صاف و زلال بايد عبور كند. از اين رو، لباسهايش را جمع كرد و بالا گرفت.(1)همراهيان كه متوجّه اشتباه او شده بودند، به وى گفتند: در اينجا آب نيست، بلكه، اين كاخ از بلور ساخته شده است.بلقيس با ديدن اين شكوه ظاهرى در برابر مقام و عظمت معنوى سليمان(عليه السلام)خاضع شد و اسلام آورد. اين وضعى كه سليمان(عليه السلام) درست كرده بود براى شكوه و عظمت اسلام در مقابل كفّار بود. در آن عصر، بينش اجتماعى مردم در سطحى بود كه مى پنداشتند كسانى از مؤمنين كه دستشان از نعمتهاى دنيوى خالى است، مردمى پست، وامانده و عقب افتاده هستند و اگر دستگاه حكومت اسلامى ساده و بى پيرايه باعث مى شد مردمى كه سطح فرهنگشان پايين است گرايشى به اسلام و دين حق پيدا نكنند. آرى اكثر مردم در طول تاريخ زندگى انسان، گرفتار چنين سطحى نگرى بوده و هستند و به اصطلاح معروف عقلشان در چشمشان است و حتى بسيارى از اهل ايمان هم از اين شكوههاى ظاهرى و ديدنيها و شنيدنيها خيلى متأثر مى شوند و قادر نيستند مسايل را با دقّت و عقل و درايت كافى ارزيابى كنند.امروز نيز كه سطح فرهنگ عموم مردم نسبتاً بالا رفته است مع الوصف، حتى وقتى مى خواهند عقايد و افكار و دين ملّتها را ارزيابى كنند، صنعت و تكنولوژى و پيشرفتهاى ظاهرى و محسوس كشورهاى پيشرفته را به رخ مى كشند و مى گويند اگر دين آنها درست نيست پس چطور اينقدر در صنعت و اقتصاد پيشرفت كرده اند؟!اينگونه سطحى نگرى و ظاهر بينى در عصر حضرت سليمان(عليه السلام) به صورت بارزترى وجود داشت و شكوه و جلال ظاهرى، منشأ گرايش عمومى مردم به يك
--------------------------------
1ـ نمل/ 44 «قيل لها ادخلى الصّرح فلمّا رأته حسبته لجّة و كشف عن ساقيها قال انه صرح ممرّد من قوارير قالت ربّ انى ظلمت نفسى و اسلمت مع سليمان لله ربّ العالمين.»

مسلك خاص،يك نظام اجتماعى و يا يك جامعه مى شد و از اينجا بود كه حضرت سليمان(عليه السلام) از خدا خواست، يك دستگاه وسيع سلطنتى به او مرحمت كند كه هيچ كس ديگر نظير آن را نداشته باشد.(1)از آنچه كه در بالا گفتيم به اين نتيجه كلّى مى رسيم كه در هر جامعه ديگر نيز اگر ظاهر ساده مسلمانان و اهل حقّ باعث اين شود كه در نظر ديگران پست، خوار و زبون جلوه كنند، وظيفه دارند كه شكوه ظاهرى خود را حفظ كنند.در يكى از روايات امام(عليه السلام) به شيعه دستور مى دهد تا در مقابل مخالفين آراستگى ظاهرى خود را حفظ كنند تا در چشم مخالفين، شيعيان مردمى وارفته و عقب افتاده و ناتوان جلوه نكنند.البته، همانطور كه گفته ايم و نوشته ايم، آبروى واقعى و كمال حقيقى انسان، به اين ظواهر نيست ولى، هنگامى كه در يك جامعه و در بين يك ملّت، چنين ارزشهاى ظاهرى مطرح باشد، آراستگى و شكوه ظاهرى، به عنوان ثانوى، براى مؤمنين مطلوب و داراى ارزش اخلاقى و معنوى خواهد بود.مؤمن بايد آبرويش محفوظ باشد و اين حكمى است كه در روايات مطرح شده است . او به ويژه در جامعه اى كه ارزشهاى مادّى حكم فرماست هرچند كه جامعه اسلامى باشد ـ نبايد بگونه اى زندگى كند كه ديگران به چشم خوارى به او بنگرند. بلكه، بايد طورى زندگى كند كه عزّت و احترام او در نظر ديگران محفوظ بماند.در چنين جوامعى، پوشيدن لباس فاخر و حفظ ديگر آراستگيهاى ظاهرى، در چارچوب عناوين ثانويه اى، از آن دست كه در بالا گفتيم و براساس انگيزه هاى الهى و معنوى آنچنانى كه در اين زمينه اظهار داشتيم، مطلوب و از نظر اخلاقى ارزشمند خواهد بود.

--------------------------------

1ـ ص/ 34 تا 40 «قال ربّ اغفرلى و هب لى ملكاً لا ينبغى لاحد من بعدى انّك انت الوهّاب فسخّر نا له الرّيح تجرى بامره رخاءً حيث اصاب والشياطين كلّ بناء و غوّاص و آخرين مقرنين فى الاصفاد هذا عطاء ربك فامنن اوامسك بغير حساب و ان له عندنا لزلفى و حسن مآب.»

البته، در جامعه اى كه كاملا ارزشهاى معنوى بر آن، حاكم باشد و ارزشهاى مادّى در آن، مطرود، ديگر طرح اينگونه مسايل و رعايت انگونه ظواهر جايى ندارد و چنين شكوه ظاهرى ديگر ـ تحت آن عناوين ثانوى و بر اساس آنگونه انگيزه ها كه گفتيم ـ ارزش مثبت و مطلوبيّت اخلاقى پيدا نمى كند.از اينجا است كه مى توان گفت: ارزشهاى مربوط به اين تمايلات تا حدودى دستخوش تغيير و تحوّل خواهد شد: يعنى در بعضى از شرايط اجتماعى هر قدر كه بناهاى اسلامى باشكوهتر و با عظمت بيشتر باشد مطلوبتر و ارزشمندتر خواهد بود و در بعضى ديگر از شرايط اجتماعى، هيچ گاه شكوه و عظمت ظاهرى مطلوب نيست.در بعضى از روايات چنين آمده است كه در زمان ظهور ولى عصر(عليه السلام) بناهايى كه از يك حدّى بلندتر باشد يا با طلا زينت شده باشد دستور مى دهند كه آنها را خراب كنند هر چند كه آن بنا مسجد باشد.اين روايت زمينه اجتماعى خاصّى را مطرح مى سازد. جامعه اى كه آنچنان ارزشهاى معنوى بر آن، حاكم شده كه ديگر جايى براى اينگونه عناوين ثانويه نخواهد بود. در جوامع معاصر كه مردم هنوز از آن چنان بينش معنوى خالصى برخوردار نيستند و حتى فرهنگ جوامع دينى و اسلامى تا حدودى آلوده به فرهنگ مادّى است براى آن كه مسلمانان در چشم ديگران خوار و بى مقدار نباشند و نظام اسلامى از عزّت و اقتدار و شكوه و عظمت برخوردار باشد، وجود برخى از تجمّلات براى مسلمانان و در جامعه اسلامى مطلوب و ارزشمند است.