ارزش خداشناسى
اكنون در اين بحث اخلاقى هدف ما اين است كه خداشناسى را با اين محتوا و در اين محدوده ارزيابى كنيم و سؤال ما اين است كه اين خداشناسى از ديدگاه اخلاق از چه ارزشى برخوردار است؟ در پاسخ به اين پرسش مى‌گوييم: با توجّه به اينكه ريشه تمام ارزشهاى اخلاقى ايمان به خداست و از ديدگاه اسلام تا كارى به انگيزه ايمان انجام نگيرد ارزشمند نخواهد بود و با توجّه به اينكه ايمان متوقّف بر معرفت و شناخت است تا آنجا كه نقص و كمال معرفت بالطّبع در نقص و كمال ايمان دقيقاً مؤثّر است و هر چه شناخت انسان زنده‌تر و عميقتر باشد ايمان وى نيز به همان نسبت مى‌تواند زنده‌تر و عميقتر گردد، نتيجه طبيعى اين دو مقدّمه آن است كه علم و معرفت نسبت به متعلّق ايمان در زمره اصول و ريشه‌هاى ارزشهاى اخلاقى شمرده شود. و همانطور كه ايمان يك حقيقت تشكيكى داراى شدّت و ضعف است ولى هر چه زنده‌تر و قوى‌تر باشد انسان را وادار به حركت و تلاش بيشتر و نظم رفتارى دقيقتر كرده و نهايتاً در ارتباط با فوز و فلاح و سعادت ابدى انسان ارزشهاى والاترى مى‌آفريند علم و معرفت نيز به همان نسبت داراى شدّت و ضعف است و هر چه كاملتر باشد از طريق تأثير در ايمان، ارزش والاترى مى‌آفريند و تأثير عميقترى در وصول انسان به سعادت جاودانيش و رسيدن به اصيلترين ارزش و كمال در زندگانيش را دارد. در نتيجه انسان براى رسيدن به سعادت والاتر بايد ايمانش را قوى تر كند و براى تقويت بيشتر ايمان لازم است هر چه بيشتر بر شناخت و معرفت خويش بيفزايد البته به عنوان شرط لازم در كنار شرايط ديگر.