ج) شيطان
درباره شيطان، حقيقت شيطان، كيفيت آفرينش شيطان، كارهاى شيطان و نظاير آنها موضوعات فراوان و قابل ملاحظهاى وجود دارد كه قبلا، بخشى از آنها را مورد بحث قرار دادهايم. آنچه به تناسب علم اخلاق در اينجا قابل طرح و بررسى خواهد بود اين است كه در بسيارى از آيات قرآن كريم، پيروى از شيطان به عنوان «سمبل» ضد اخلاق معرفى شده تا آنجا كه در بعضى آيات مىگويد: انسان دو راه در پيش دارد: يكى راه خدا، و ديگرى راه شيطان. شيطان پرستى نقطه مقابل خداپرستى قرار داده مىشود. نظير آيه:«اَلَمْ اَعْهَدْ اِلَيْكُمْ يا بَنى ادَمَ اَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ اِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ وَ اَنِاعْبُدُونى هذا صِراطٌ مُسْتَقيمٌ.»(1)آيا پيمان نبستيم با شما اى فرزندان آدم كه عبادت نكنيد شيطان را كه او براى شما دشمنى آشكار است و اينكه مرا عبادت كنيد اين راه مستقيم است؟ اكنون، سؤال مىشود كه آيا شيطان چيست؟ همان دنيا يا هواى نفس است و يا چيزى مستقل و جداى از آن دو خواهد بود؟ بعضى گمان كردهاند كه شيطان چيزى جز «نفس امّاره» نيست؛ ولى، از سخنان گذشته ما روشن شد كه قرآن «شيطان» يا «ابليس» را موجود مستقلى از
--------------------------------
1. يس/ 61 و 60.
طايفه جن مىداند كه از آتش آفريده شده و مستقل از انسان است. بنابر اين، شيطان در قرآن به معناى هواى نفس يا نفس امّاره يا قوّه واهمه يا يكى ديگر از قواى نفس نيست و موجودى مستقل است. البتّه، كلمه شيطان گاهى به انسان شرور نيز اطلاق مىشود و شايد از ديد لغت احياناً، به موجودى شرير مثل هواى نفس نيز اطلاق مىشود، امّا آنجا كه ابليس و جنود ابليس گفته مىشود كه شيطان نيز به همان «ابليس» منصرف است قطعاً، در اين موارد، منظور از آن، هواى نفس يا نفس امّاره و نظاير آنها نيست. مثل آيه:«يا بَنى ادَمَ لايَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ كَما اَخْرَجَ اَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ»(1)اى فرزندان آدم (بپاييد) كه شيطان فريبتان ندهد چنانكه پدر و مادرتان را از بهشت بيرون راند.
|