آثار ايمان و كفر
اين آثار بطور كلى به دو دسته تقسيم مى‌شوند: نخستين آنها آثارى است كه در دنيا بر ايمان يا كفر مترتّب مى‌شوند، و دومينشان آثارى كه در آخرت از آن حاصل مى‌گردد. انسانى كه علم پيدا كرده؛ ولى هنوز ايمان نياورده است طبعاً، ارزشهاى معنوى و اخروى در وى كششى ايجاد نمى‌كنند و توجّه او متمركز در ارزشهاى مادّى و دنيوى خواهد بود.افقهاى دور را هدف و منشأ حركت خود قرار نمى‌دهد؛ بلكه، پيوسته تحت تأثير نعمتهاى دنيوى و نزديك و لذايذ عاجلى كه در دسترس او هستند و يا نعمتها و آلامى اينچنين، كه در دنيا براى او ملموس و محسوس‌اند قرار مى‌گيرد. قرآن نيز بر اساس اين اصل روانشناسانه، نخست به مردم درباره آثار دنيوى ايمان و كفر آگاهى مى‌دهد و شيرينى ثمرات ايمان و تلخى نتايج كفر را به وى يادآورى مى‌كند. بسيارى از سوره‌هاى قرآن تاريخ عبرت‌آموز گذشتگان را به ما گوشزد مى‌كند و تعبيراتى چون: «اَوَلَمْ يَرَوْا كَمْ اَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ...» در اين كتاب آسمانى فراوان است و محتواى بعضى از سوره‌ها كلا، درباره اين است كه اقوام گذشته، در صورتى كه كفر ورزيده‌اند چه عذابهايى بر آنان نازل شد و در مقابل، كسانى كه ايمان آوردند به چه درجاتى در دنيا نايل آمدند؟ كه بررسى اين آيات به خاطر حجم زيادش كار سنگينى خواهد بود و ما صرفاً با اشاره‌اى از آنها رد مى‌شويم لازم است اين حقيقت را يادآورى كنيم كه معمولا، دانستانهايى را كه قرآن آورده، در ابتدا يا انتهاى آن، يادآورى مى‌كند كه ذكر داستان براى عبرت شماست. در سوره اعراف پس از طرح داستان انبياء و اقوامشان و عذابهايى كه بر آنان فرود آمده است مى‌گويد: «فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ.»(1)
اين داستانها را نقل كن شايد آنان بينديشند. و بدانند كه نتيجه كفر ورزيدن آنان و پيرويشان از فرعون، غرق شدن در درياست. و در آخر سوره يوسف پس از نقل كامل داستان آن حضرت، خلاصه‌اى نيز درباره ساير انبياء در چند آيه آورده و سپس مى‌گويد: «لَقَدْ كانَ فى قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ ِلاُولِى اْلاَلْبابِ.»(2) معمولا، به اينگونه آيات كه مردم را به سير در ارض، ترغيب مى‌كند، استدلال مى‌كنند بر اينكه خداوند به تاريخ اهميّت داده است كه با مطالعه تاريخ گذشتگان، سنّتهاى تاريخ را بشناسيد و در زندگى از آن استفاده كنيد: ولى، ما وقتى در اين آيات دقت مى‌كنيم همه آنها بدون استثنا، ما را به مطالعه زندگى اقوام گذشته وامى‌دارند تا ببينيم عاقبت كفر و نتيجه
--------------------------------
1. اعراف/ 176.
2. يوسف/ 111.
تكذيب و استكبار آنان چه بوده است كه مى‌توانيم به نمونه‌هايى اشاره كنيم مثل:«قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسيرُوا فِى‌اْلاَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبينَ.»(1)و مثل:«فَسيرُوا فِى‌اْلاَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبينَ.»(2)بگو گردش كنيد در روى زمين ببينيد سرانجام تكذيب‌كنندگان چگونه بوده است.«اَوَلَمْ يَسيرُوا فِى‌اْلاَرضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ كانُوا اَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً.»(3)آيا گردش نكرده‌اند در زمين تا ببينند سرانجام پيشينيانشان كه از آنان قدرتمندتر بودند چگونه بوده است. بواسطه آنكه كفر ورزيدند، خداوند بر ايشان عذابى فرو فرستاد و هلاكشان كرد. و مثل:«قُلْ سيرُوا فِى‌اْلاَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذينَ مِنْ قَبْلُ كانَ اَكْثَرُهُمْ مُشْرِكين»(4)بگو گردش كنيد در زمين تا ببينيد سرانجام كسانى كه در گذشته (مى‌زيسته‌اند) بيشترشان مشرك بودند چگونه شد.و مثل:«اَوَلَمْ يَسيرُوا فِى‌اْلاَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذينَ كانُوا مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا هُمْ اَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ اثاراً فِى‌اْلاَرْضِ فَاَخَذَهُمُ اللّهُ بِذُنُوبِهِمْ.»(5)آيا گردش نكرده‌اند در زمين تا ببينند سرانجام كسانى كه پيش از ايشان (زيسته ) بودند چگونه شد آنان (كه) از جهت قدرت و آثار (وجودى) در روى زمين از ايشان شديدتر (و چشمگيرتر) بودند سپس خداوند آنان را در مقابل گناهانشان گرفت (و درگير عذاب كرد). چنانكه، در دو مورد(6) ديگر از قرآن نظير اين آيه آمده با اين تفاوت كه به جاى «اَوَلَمْ
--------------------------------
1. آل عمران/ 137.
2. نحل/ 36.
3. فاطر/ 44.
4. روم/ 42.
5. مؤمن/ 21.
6. مؤمن/ 82 و محمد/ 10.

يَسيرُوا» كه در ابتداى اين آيه است «اَفَلَمْ يَسيرُوا» آمده. و مثل:«قُلْ سيرُوا فِى‌اْلاَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبينَ.»(1)
بگو گردش كنيد در (روى) زمين سپس بينديشيد كه سرانجام تكذيب‌كنندگان چگونه بود. چنين نتيجه‌اى از دقّت در آيات فوق و نظاير آنها مى‌گيريم كه «سيرفى‌الارض» در اصطلاح قرآن به معنى مطالعه درباره آثار دنيوى كفر و شرك اقوام و نسلهاى گذشته انسان است، به منظور بيدار شدن و تقويت انگيزه اجتناب از كفر و شرك و انتخاب ايمان. قرآن در ترغيب انسان به مطالعه در تاريخ زندگى گذشتگان و گرفتن عبرت از عاقبت كار ايشان تأكيد فراوان دارد تا آنجا كه حتّى تعدادى از سوره‌هاى آن همه يا اكثرش در اين باره سخن مى‌گويد و انسان را هشدار مى‌دهد كه يكى از آنها سوره «شعراء» است، خداوند در اين سوره داستانهاى انبياء و اقوام گذشته و رفتار ناپسندى كه با ايشان داشتند نقل كرده و پس از ذكر هر داستان اين آيه را تكرار مى‌كند كه: «اِنَّ فى ذلِكَ َلايَةً وَ ما كانَ اَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنينَ.» يكى ديگر سوره «مرسلات» است با اين تفاوت كه بُعد تاريخى اين سوره از سوره قبل ضعيفتر است و در مقاطع مختلف داستانهايى كه ذكر كرده آيه: «وَيْلٌ يَؤْمَئِذ لِلْمُكَذِّبين» را تكرار مى‌كند. و نيز از جمله آنها سوره «قمر» است كه در مقاطع آن، آيه:«فَكَيْفَ كانَ عَذابى وَنُذُرِ وَلَقَدْ يَسَّرْنا اْلقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِر» را تكرار نموده. در بسيارى از سور قرآن داستانهايى را نقل مى‌كند و سپس بطور كلّى در دنباله آنها مى‌فرمايد: كفار و مشركين همه‌شان به خاطر كفر و شركشان در دنيا به عذاب خدا گرفتار شدند. بنابراين، انديشيدن درباره آثار كفر و شرك، انگيزه مبارزه با آن دو و ميل ايمان به حقّ را در انسان زنده و بيدار مى‌كند تا در سايه آن بتواند در مقابل هواهاى نفسانى مقاومت كند.

1. انعام/ 11.