رجاء در آيات قرآن كريم
در قرآن كريم هم در مواردى «رجاء» به خدا نسبت داده شده و در مواردى به رحمت خدا و در مواردى هم به روز قيامت از آنجهت كه قيامت عالمى است كه در آن انسان مشمول رحمت ابدى الهى مىگردد و ما به ترتيب به بعضى از اين آيات اشاره مىكنيم: در دو آيه رجاء بخدا نسبت داده شده است، نظير آيه:«لَقَدْ كانَ لَكُمْ فى رَسُولِ اللّهِ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللّهَ وَ الْيَوْمَ الاْخِرَ وَ ذَكَرَاللّهَ كَثيرَا»(1)حقاً براى شما در (زندگى و رفتار) رسول خدا الگوى خوبى وجود دارد براى آنكس كه دل به خدا و روز جزا بسته است و بسيار ياد خدا مىكند.و مثل آيه:«لَقَدْ كانَ لَكُمْ فيهِمْ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوْا اللّه وَ الْيَوْمَ الاْخِرَ وَ مَنْ يَتَوَلَّ فَاِنَّ اللّهَ هُوَ الغَنىُّ الْحَميد»(2)حقاً براى شما در ايشان الگو و مقتداى خوبى است براى آنكس كه اميدوار به خدا و روز قيامت است و كسى كه پشت كند پس (بداند) كه خداوند بىنياز و ستوده است. كه در آيه نخست پيامبر بزرگ اسلام به عنوان و اسوه و مقتدا معرفى شده و در اين آيه حضرت ابراهيم و پيروان او. در تعدادى از آيات، متعلّق «رجاء» لقاء الله است كه اين آيات به دو دسته تقسيم مىشوند يكدسته درباره كسانيستكه رجاء به لقاء خدا دارند، مثل آيه:«فَمَنْ كانَ يَرْجُو لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلا صالِحَاً وَلا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ اَحَدا»(3)پس آنكس كه اميد به لقاء پروردگارش دارد، لازمست كار نيكو كند و در پرستش پروردگارش احدى را شريك نكند.و مثل آيه:«مَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ اللّهِ فَاِنَّ اَجَلَ اللّه لاَت وَ هُوَ السَّميعُ الْعَليم»(4)آنكس كه اميد به لقاءالله دارد پس حتماً اجل خدا فرا رسد و او شنوا و دانا است. در آيات نامبرده «رجاء» مورد توجّه قرار گرفته ولى بلحاظ لازمه لاينفك آن يعنى، تأكيد آيه بر اينست كه «رجاء» گرچه يك حالت روحى و روانى است ولى يك لازمه جدائى ناپذير رفتارى بدنبال دارد و منشأ آن مىشود كه كارهاى ويژهاى از انسان صادر شود. از اينجاست كه
--------------------------------
1. احزاب/ 21.
2. ممتحنه/ 6.
3. كهف/ 6.
4. عنكبوت/ 5.
يا صريحاً بر لزوم انجام عمل شايسته تأكيد شده است و با جمله «فليعمل عملا صالحا» روى اين لازمه رفتارى دست مىگذارد و يا بصورت كنائى بر اين لازمه رفتارى تأكيد مىكند و جمله «فان اجل اللّه لات» بظاهر تعبيرى كنائى است از وجوب رفتار درست و لزوم عمل بوظيفه؛ و يا اسوه و الگوى رفتارى معرفى كرده تا بگويد كسانيكه دل بخدا بستهاند لازمست رفتار خود را در چارچوب اين الگوها قالبگيرى كنند، بدنبال اين اسوهها حركت و به اين مقتداها اقتدا كنند كه رفتار پيامبران خدا، محمّد و ابراهيم الگوهاى خوبى براى آنان خواهد بود. بهرحال همه اين آيات با تعابير گوناگون اين حقيقت را گوشزد مىكنند كه «اميد» و «رجاء» اگر در دل انسان وجود دارد ناگزير منشأ اثر خواهد بود و آثار و علائمى خواهد داشت و نشانه بارز اميد به خدا و روز قيامت، انجام عمل صالح و شرك نورزيدن است. در دسته دوم تعدادى از آيات از كسانيكه اميد به لقاء پروردگار ندارند به بدى ياد مىكنند. مثل آيه:
«اِنَّ الَّذينَ لاْيَرْجُوْنَ لِقائَنا وَ رَضُوْا بِالْحَياةِ الدُّنْيا وَاطْمَأَنُّوا بِها وَالَّذينَ هُمْ عَنْ اياتِنا غافِلُونَ اُولئِكَ مَأْواهُمُ النّارُ بِما كانُوا يَكْسِبُون»(1)
آنكسانيكه اميدى به لقاء ما ندارند و به زندگى دنيا دل بستهاند و بدان آرامش يافتهاند و آنكسانيكه از آيات ما غافلند آنان جايگاهشان آتش است بخاطر اعمالى كه انجام مىدادند. و مثل آيه:«فَنَذَرُالَّذينَ لايَرْجُونَ لِقائَنا فى طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُون»(2)
پس وا مىگذاريم كسانى را كه اميد به لقاء ما ندارند تا در طغيان و سركشى خود حيران بمانند.و مثل آيه:«وَاِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ اياتُنا بَيِّنات قالَ الَّذينَ لاْيَرْجونَ لِقائَنا ائْتِ بِقُرْآن غَيْرِ هذا اَوْ بَدِّلْه»(3)
--------------------------------
1. يونس/ 7 و 8.
2. يونس/ 11.
3. يونس/ 15.
و آنگاه كه آيات روشن ما بر آنان تلاوت شود كسانيكه اميدى به لقاء ما ندارند گويند: قرآنى غير از اين بياور يا آن را تغيير بده.
و مثل آيه:«وَقالَ الَّذينَ لايَرْجُوْنَ لِقائَنا لَولا اُنْزِلَ عَلَيْنا الْملائِكَةُ اَوْ نَرى رَبَّنا لَقَدْ اِسْتَكْبَرُوا فى اَنْفُسِهِم وَعَتَوا عُتُوّاً كَبيرا»(1)
و آنانكه اميدى به لقاء ما ندارند گفتند: چرا فرشته بر ما نازل نمىشود يا چرا پروردگارمان را نمىبينيم حقا كه در نفس خود استكبار ورزيدند و به سركشى و طغيانى بزرگ دست زدند. اين آيات نيز همانند آيات گذشته درباره اميد به لقاء است با اين تفاوت كه اين آيات درباره كسانيستكه اميد به لقاء ندارند و ملازمات و عوارض و آثار اين نااميدى را بيان مىكند: آنانكه اميد به لقاء الهى ندارند، دل به دنيا بستهاند و به آن خرسند شدهاند، از خدا و آيات خدا غافلند، مرتكب اعمال زشت مىشوند، طغيان و سركشى مىكنند، بهانهها مىجويند و درخواستهاى نابجا مىكنند و سرانجام به كيفر اين اعمال و كردارها و عواقب و نتائج سوء آنها مبتلا مىشوند. نكتهاى كه به تناسب موضوع اصلى اين مبحث، شايسته اختصاص بذكر است اينست كه آيات شريفه به اين حقيقت تصريح كردهاند كه منشأ اين نااميدى، غفلت از خدا و آيات خدا است و غفلت بنوبه خود معلول اينست كه شناخت درستى از او ندارند و بنابراين، شناخت و معرفت به عنوان يك مقدّمه و شرط لازم در پيدايش حالت «رجاء» نقش دارد و «رجاء» حالتى است كه از نوعى معرفت و خداشناسى در نفس انسان حاصل آيد و منشأ آثار عملى شود. يعنى در واقع، اميد به لقاء خدا و نااميدى از آن پس از شناخت و معرفت كه طبعاً ريشهدارتر و مبنائىتر است، به عنوان علّت و اساس دستزدن به اعمال زشت و زيبا و اساس صلاح و فساد انسان و نهايتاً عامل وصول به پاداش و كيفر اخروى مطرح مىشود. بنابراين، رجاء بلقاء خدا، از يك سو اثر و معلول شناخت است و در اثر ضعف معرفت و وجود غفلت از خدا و قيامت زوال مىپذيرد. و از سوى ديگر، علت و عامل مؤثّر در تغيير
--------------------------------
1. فرقان/ 21.
رفتار انسان و نهايتاً وصول وى به سعادت ابدى است و نبود آن، موجب شقاوت جاودانى خواهد بود. در بعضى از آيات، متعلّق رجاء جهان آخرت است، مثل آيه:«فَقالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا الْلّهَ وَارْجُوْا الْيَوْمَ الاْخِرَ وَ لاتَعْثَوْا فىِ الاَْرْضِ مُفْسِدين»(1)پس (شعيب) گفت: اى قوم من خدا را پرستش كنيد و به روز قيامت دل ببنديد و طغيان مكنيد در زمين در حاليكه فساد كاريد.و نيز جمله:«لِمَنْ كانَ يَرْجُوْا اللّهَ وَالْيَومَ الاْخِر(2)» در مواردى آمده كه قبلا، يادآور شديم.در مواردى هم متعلّق «رجاء» رحمت پروردگار است مثل آيه:
«اَمَّنْ هُوَ قانِتٌ اناءَ الْلَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الاْخِرَةَ وَ يَرْجُوْا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِى الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذينَ لايَعْلَمُونَ اِنَّمَا يَتَذَكَّرُ اُوْلُوالاَْلْباب»(3)آيا آنكس كه لحظات شب را در حال سجده و قيام (خاضعانه به اطاعت) بسر برد و از آخرت مىترسد و به رحمت پروردگارش دل مىبندد بگو آيا مساوى هستند كسانيكه مىدانند و كسانيكه نمىدانند تنها صاحبان عقل و خرد متذكّر مىشوند.
اين آيه بطرز جالب اولا، خوف و رجاء را با هم مطرح ساخته ثانياً، علل و آثار آن دو را يادآورى مىكند كه از يك سو عامل شب زندهدارى و اطاعت و پرستش خدا در اين افراد الهى خوف از آخرت و اميد به رحمت پروردگار است و از سوى ديگر ما را متوجّه اين حقيقت مىكند كه ترس از قيامت و اميد به رحمت پروردگار از آن كسانى است كه صاحب عقل و خرد و داراى علم و معرفتند.
شناخت عميق ايشان نسبت به باطن هستى و جاودانگى زندگى انسان و نعمتها و نقمتهايى كه خداوند براى انسانهاى صالح و ناصالح فراهم آورده است، اين حالات خوف از قيامت و رجاء به رحمت را در دلشان برمىانگيزد و تغافل و تنآسائى و تنبلى را از آنان دور و به جدّ و جهد و عبادت و شب زندهداى وادارشان مىكند.
--------------------------------
1. عنكبوت/ 36.
2. احزاب/ 21.
3. زمر/ 9.
و مثل آيه:«اِنَّ الَّذينَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فى سَبيلِاللّهِ اُولئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللّهِ وَاللّهُ غَفُورٌ رَحيم»(1)آنكسانيكه ايمان دارند و كسانيكه هجرت و جهاد در راه خدا كنند آنان به رحمت خدا دل بستهاند و خداوند بخشنده و مهربانست. اين آيه نيز بيانگر اين حقيقت است كه گرچه اميد به رحمت خدا يك حالت روحى است؛ ولى، آثار و نشانههاى رفتارى جدائى ناپذير دارد و در واقع آنانكه التزام عملى دارند و هجرت و جهاد مىكنند، اينان هستند كه مىتوانند ادّعا كنند كه امّيد به رحمت خدا دارند.
در مواردى هم متعلّق رجاء عناوين ديگرى است نظير آيه:«وَلاتَهِنُوا فىِ ابْتِغاءِ الْقَوْمِ اِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُوْنَ فَاِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَما تَأْلَمُوْنَ وَ تَرْجُوْنَ مِنَ اللّهِ ما لا يَرْجُوْن»(2)در طلب قوم (دشمنان) سستى نكنيد كه اگر درد و رنج مىبريد آنان هم مانند شما رنج مىبرند و شما به چيزى (ثوابى) از جانب خداوند اميد داريد كه آنان اميدى به آن ندارند.و مثل آيه:«اِنَّ الَّذينَ يَتْلُوْنَ كِتابَ اللّهِ وَ اَقامُوا الصَلوةَ وَ اَنْفَقُوا مِمّا رَزَقْناهُمْ سِرَّاً وَ عَلانِيَةً يَرْجُوْنَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ لِيُوَفِّيَهُمْ اُجُوْرَهُمْ وَ يَزيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ اِنَّهُ غَفُورٌ شَكُور»(3)آن كسانيكه كتاب خدا تلاوت مىكنند و نماز را بپا داشتهاند و از آنچه روزيشان كردهايم پنهان و آشكار انفاق نمودهاند (آنان) دل به سودائى بستهاند كه هرگز زيان ندارد تا خدا پاداششان را (كامل) بدهد و از فضل خود نيز آنان را بيفزايد كه او بخشنده و شكركننده است.و در يك آيه متعلّق «رجاء» حساب است كه مىفرمايد:
--------------------------------
1. بقره/ 218.
2. نساء/ 104.
3. فاطر/ 30 و 29.
«اِنَّهُمْ كانُوا لايَرْجُوْنَ حِسابا(1)» (طغيانگران در دنيا) اميدى به حساب نداشتند. ما نبايد از اين نكته غافل شويم كه «رجاء» يك حالت روانى است كه از علم و معرفت و شناخت نسبت به مبدأ و معاد حاصل شود؛ چنانكه، بسيارى از آيات گوياى آن بودند و نيز از اينكه در همه آيات تأكيد دارند كه رجاء، اساس همه تلاشهاى مفيد و پرثمر انسانى است و منشأ اصلاح امور خلق در جامعه و وصول شخص به سعادت ابدى مىشود؛ چنانكه، نااميدى و يا قطع اميد نسبت به خدا و روز قيامت منشأ همه فسادها و تبهكاريها و منتهى شدن كار انسان به شقاوت ابدى است.
--------------------------------
1. نباء/ 27.
|