دوّم هنگامى كه مال به اندازه كافى براى زيستن دارد، نگران آينده نباشد چرا كه بسيارى از حريص ها به خاطر تأمين آينده حرص مى زنند، آينده اى كه با تدبير در موقع خود قابل تأمين است، اين همان است كه قرآن مى گويد: «الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ...; شيطان شما را(به هنگام انفاق) وعده فقر و تهيدستى مى دهد و به فحشاء (و زشتى ها) امر مى كند!»(1)
سوّم در فوايد قناعت و عزّت حاصل از آن و زيانهاى حرص و طمع و ذلّت ناشى از آنها بينديشد تا انگيزه اى براى قناعت و فاصله گرفتن از حرص او گردد، پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله)فرمود: «عِزُّ الْمُؤْمِنِ اِسْتِغْنَاهُ عَنِ النَّاسِ; عزّت مؤمن از بى نيازى او از مردم است».(2)
چهارم در تاريخ گذشتگان مخصوصاً گروهى از يهود حريص و دنياپرستان از اقوام ديگر بينديشد و حال آنها را با حال انبيا و اولياء الله مقايسه كند و عقل خود را در اين
ميان به داورى طلبد كه آيا به آن گروه بپيوندد يا به اين گروه؟ آنهايى كه با افتخار زيستند و با افتخار از جهان چشم پوشيدند و به جوار رحمت حق با روحى پاك و اعمالى صالح شتافتند، يا كسانى كه بدنام زيستند و بدنام از دنيا رفتند و با كوهى از گناه به سوى سرنوشت شومشان در قيامت شتافتند؟!
پنجم در خطرات مال و ثروت بى حساب بينديشد و آفات دنيا و آخرت اين كار را در نظر بگيرد و نيز در آرامش و امنيّت حاصل از قناعت و عاقبت محمود آن فكر كند، هميشه در امر دنيا به زيردستان خود نگاه كند، نه به آنها كه بالادست او هستند، چرا كه شيطان دائماً او را تحريك مى كند كه به افراد بالاتر نگاه كند و به او مى گويد تو چه چيز از آنها كم دارى؟ چرا تلاش نمى كنى؟ ببين آنها چگونه غرق ناز و نعمتند و از لذايذ دنيا بهره مى گيرند؟! تو از خوف خدا بر خود تنگ گرفته اى و دائماً حلال و حرام مى كنى، مگر آنها خوف از خدا ندارند يا تو از آنها ديندارترى؟!
ابوذر مى گويد: «اَوْصَانِى خَلِيلِى(صلى الله عليه وآله) اَنْ اَنْظُرَ اِلَى مَنْ هُوَ دُونِى، لاَ اِلَى مَنْ هُوَ فَوْقِى; يار با وفاى من(رسول خدا(صلى الله عليه وآله)) به من سفارش كرد(در امر دنيا) هميشه به زيردستان بنگرم نه به بالادستان!»(3)

1- بقره، 268.
2- شرح فارسى غررالحكم، جلد 5، صفحه 338.
3- اقتباس از المحجّة البيضاء، جلد 6، صفحه 54