1ـ تعريف حرص
گر چه معنى و مفهوم «حرص» اجمالا بر همه روشن است، ولى توجّه به مفهوم دقيق آن نكته هاى تازه اى را به ما مى آموزد.
«راغب» در «مفردات» حرص را به معنى شدّت تمايل به چيزى مى داند و مى گويد: اين واژه در اصل به معنى فشردن لباس به هنگام شستشو به وسيله كوبيدن چوب مخصوصى بر آن است!
اميرمؤمنان على(عليه السلام) تعبير بسيار جالبى در تعريف حرص دارد، هنگامى كه از حضرتش پرسيدند: حرص چيست؟ فرمود: «هُوَ طَلَبُ الْقَلِيلِ بِاِضَاعَةِ الْكَثِيرِ!; حرص آن است كه انسان چيز كمى را جستجو كند در برابر چيز بسيارى را كه از دست مى دهد!»(1)
علماى اخلاق، حرص را از رذايل اخلاقى و متعلّق به قوّه شهويّه مى دانند و در تعريف آن چنين مى گويند: «حرص صفتى است نفسانى كه انسان را به اندوختن بيش از احتياج خود وامى دارد و از شعب حبّ دنيا و از صفات مهلكه و از اخلاق گمراه كننده است، حرص به بيابانى مى ماند كه كرانه هاى آن ناپيداست و همچون سرزمين وحشتناك بى انتهاست كه هر قدر حريص در آن پيش مى رود به آخر آن نمى رسد.
«حريص» به كسى مى ماند كه مبتلا به بيمارى استسقاء شده است هرچه آب مى آشامد تشنگى او فرو نمى نشيند.
«حريص» هيچ دليل منطقى را نمى پذيرد، مثلا اگر به او گفته شود كه هشتاد سال عمر كرده اى و چيزى از عمر تو باقى نمانده، اين همه تلاش و وَلَع براى جمع آورى مال به خاطر چيست؟! در عين اينكه پاسخى براى اين سؤال ندارد باز هم دست از كار خود نمى كشد، بلكه به عكس، گاهى انسان با افزايش سن و سال و نزديك شدن به آخر خط، حريص تر مى شود، چنانكه در حديث معروفى از پيامبر اكرم(عليه السلام) آمده است: «يُشِيبُ بْنُ آدَمَ وَ يَشُبُّ فِيهِ خَصْلَتَانِ: الْحِرْصُ وَ طُولُ الاَْمَلِ!; انسان پير مى شود امّا دو صفت در او جوان مى گردد: حرص و آرزوهاى طولانى!»(2)

1- سفينة البحار، مادّه حرص.
2- بحارالانوار، جلد 70، صفحه 22.