2ـ تواضع و كرامت انسان!
معمولا در اين گونه مباحث بعضى راه افراط را در پيش مى گيرند و بعضى راه تفريط، مثلا بعضى تصوّر مى كنند حقيقت تواضع آن است كه انسان خود را در برابر مردم خوار و بى مقدار كند و اعمالى انجام دهد كه از نظر مردم بيفتد و نسبت به او سوء ظنّ پيدا كنند، آن گونه كه در حالت بعضى از صوفيّه نقل شده است كه هنگامى كه در يك منطقه به خوش نامى معروف مى شدند مرتكب اعمال زشت و قبيحى مى شدند تا از نظر بيفتند، مثلا به بى بند و بارى در عبادات و خيانت در امانت مردم معروف شوند و مردم آنها را رها كنند و شايد اين كار را نوعى تواضع و رياضت نفس مى پنداشتند.
اسلام اجازه نمى دهد كسى به نام تواضع، خود را تحقير كند و در نظرها سبك و موهون سازد و كرامت انسانى خويش را پايمال كند، مهم اين است كه در عين تواضع، شخصيّت اجتماعى انسان ضايع نشود و خوار و ذليل و بى مقدار نگردد. اگر تواضع به صورت صحيح انجام شود نه تنها چنين اثرى نخواهد داشت بلكه به عكس ارزش او در جامعه بالاتر مى رود. به همين دليل در روايات اسلامى از اميرمؤمنان على(عليه السلام) آمده: «بِالتَّوَاضُعِ تَكُونُ الرَّفْعَةُ; تواضع انسان را بالا مى برد!»(1)
مرحوم «فيض كاشانى» ـ رضوان الله عليه ـ تحت عنوان غَايَةُ الرِّيَاضَةِ فِى خُلْقِ التَّوَاضُع مى گويد: اين فضيلت اخلاقى مانند ساير صفات اخلاقى داراى طرف افراط و تفريط و حدّ وسط است، حدّ افراط «تكبّر» و حدّ تفريط «پذيرش ذلّت و پستى» و حدّ وسط «تواضع» است. آنچه صفت فضيلت محسوب مى شود و قابل ستايش است همان كوچكى كردن بدون پذيرش پستى و ذلّت است، سپس به ذكر مثالى در اينجا مى پردازد. مى گويد: كسى كه سعى دارد بر اقران و امثال خود برترى جويد و آنها را پشت سر اندازد متكبّر است و كسى كه خود را بعد از آنها قرار مى دهد متواضع است، ولى اگر پاره دوزى بر دانشمند بزرگى وارد شود او از جاى خود برخيزد و او را به جاى خود
بنشاند و كفش او را بردارد و پيش پاى او جفت كند و تواضعى در(حدّ يك عالم بزرگ) نسبت به او روا دارد، اين تواضع نيست، نوعى تذلّل محسوب مى شود، اين امر قابل ستايش نيست، چيزى شايسته ستايش است كه در حدّ اعتدال باشد و حقّ هر كس را نسبت به او ادا كند، در برابر عالم به گونه اى و در برابر افراد ديگر به گونه ديگر.(2)

1- فهرست موضوعى غرر الحكم، جلد 7، صفحه 405(چاپ دانشگاه تهران).
2- المحجّة البيضاء، جلد 6، صفحه 271(