عوامل و اسباب شهوت پرستى
بارها در مباحث مشابه گفته ايم كه براى درمان مفاسد اخلاقى، بايد نخست علل و ريشه ها و اسباب آن را بيابيم. بزرگان علم اخلاق نيز، در مباحث اين علم، به بحث از انگيزه ها، اهمّيّت فوق العاده اى داده اند; به همين دليل لازم است بحث دقيقى در مورد عوامل شهوت پرستى داشته باشيم.
اميال و خواسته هاى درونى كه از آن به شهوات تعبير مى شود، ـ مخصوصاً شهوت جنسى ـ يك امر طبيعى و خدادادى بوده و از عوامل حركت انسان، براى پيشرفت زندگى بشمار مى آيد. به همين دليل، گرچه نمى توان آنها را از ميان برد، اما هرگز نبايد براى سركوبى آنها نيز تلاش كرد; زيرا اگر اين شهوات در حدّ اعتدال باشند; نه تنها مشكلى ايجاد نمى كنند، بلكه يكى از اسرار تكامل و تقدّم انسان نيز محسوب مى گردند.
آنچه كه به صورت مفسده اخلاقى ظاهر مى شود، همان طغيان شهوات و خارج شدن آنها از كنترل نيروى عقل و خرد است.
حال بايد ملاحظه كرد كه چه عواملى سبب خارج شدن اميال و خواست هاى درونى از تحت كنترل عقل گشته و به صورت نيرويى ويرانگر درمى آيد. به يقين، امور زير تأثير زيادى در اين مسئله دارد:

1 ـ ضعف ايمان
ضعف ايمان، علت اصلى ناديده گرفتن فرمان هاى الهى است. اگر انسان، خدا را حاضر و ناظر بداند و دادگاه بزرگ الهى را در قيامت با چشمان قلب خويش مجسم نمايد; هرگز حدود الهى را نمى شكند و از مرزها تجاوز نكرده و آلوده شهوات و مفاسد اخلاقى نمى گردد.
اين همان برهان الهى است كه در بدترين شرايط زندگى حضرت يوسف (عليه السلام) به سراغش آمد و او را از آلودگى به فحشا ـ كه تمام زمينه هاى ارتكاب، موجود و موانعش مفقود بود ـ حفظ كرد.
اگر ايمان ضعيف گشته و توجه به مبدأ و معاد كم گردد، زمينه طغيان شهوات كاملا فراهم مى شود كه انسان در چنين شرايطى مثل حيوان درنده اى كه از قفس خارج شده باشد و هيچ گونه مانعى در برابر خود نبيند، به همه جا حمله مى كند و اگر كسى در برابرش ظاهر شود، مى درد.
در اين رابطه در حديث علوى آمده است: «مَنِ اِشتَاقَ اِلَى الجَنَّةِ سَلا عَنِ الشَّهواتِ; كسى كه مشتاق به بهشت (و معتقد به آن) باشد، شهوات سركش را به فراموشى مى سپارد».(1)
گاهى نيز انسان براى بهره گيرى از شهوات بدون قيد و شرط، سدّ ايمان را درهم مى شكند تا در شهوت پرستى آزاد باشد; قرآن مجيد مى فرمايد: «بَلْ يُريدُ الاِنسانُ لِيَفْجُرَ اَمَامَهُ ـ يَسْئَلُ اَيَّانَ يَوْمُ القيامَةِ (2);...بلكه انسان مى خواهد (آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قيامت) در تمام عمر، گناه كند; (از اين رو) مى پرسد: قيامت كى خواهد بود؟!(سؤالى كه نشانه انكار يا ترديد است)».