4 ـ اسارت نفس
اسارت و بندگى در برابر خواست هاى نفسانى، يكى ديگر از پيامدهاى شهوت پرستى است; زيرا انسان شهوت پرست چنان اسير شهوات خود مى شود كه بازگشت و دورى جستن از آنها، برايش مشكل و گاهى نيز غير ممكن مى گردد.
نمونه بارز آن، زندگى خفت بار معتادان به مواد مخدّر است كه در ظاهر آزادند; ولى از هر اسيرى، اسيرترند. زنجير اعتياد ناشى از شهوت پرستى نيز آن چنان دست و پاى انسان را مى بندد كه گويا هر گونه حركت و تلاش براى دورى جستن از خواست هاى رذيله، بسيار مشكل مى گردد; مخصوصاً اگر هواپرستى، به سرحد عشق هاى جنون آميز جنسى برسد كه در اين حال اسارت انسان به اوج خود مى رسد.
حضرت امير مؤمنان على (عليه السلام) در اين رابطه مى فرمايند: «عَبْدُ الشَّهْوَةِ اَسيرٌ لايَنَفَّكُ اَسْرُهُ; بنده شهوت چنان اسير است كه هرگز روى آزادى را نخواهد ديد».(1)
آن حضرت در تعبير ديگرى نيز مى فرمايند: «وَ كَمْ مِنْ عَقْل اَسيرٌ تَحتَ هَوى أمير; چه بسيار عقلها و خردها كه شهوات بر آن حكومت مى كند».(2)
باز در حديث ديگرى مى فرمايند: «الشَّهَوَاتُ تَستَرِقُّ الْجَهُولُ; شهوت ها، افراد نادان را برده خود مى سازند».(3)